نوشته شده توسط : پناهی نیا
 
 

آرزوهای صلح جهانی در شبهای شعر دفاع مقدس در کیش

شب شعر دفاع مقدس کیش با حضور سه تن از شاعران برجسته کشور و جمعی از شاعران جزیره کیش در مرکز همایش های بین المللی کیش برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل سازمان منطقه آزاد کیش، در دومین شب از هفته دفاع مقدس، شب شعر با حضور معاون فرهنگی اجتماعی سازمان منطقه آزاد کیش، سه تن از شاعران برجسته و به نام کشور که در حوزه ادبیات دفاع مقدس آثار ارزشمندی سروده اند و جمعی از شاعران جزیره مرجانی کیش برگزار شد.

حضور نوجوانان از مستندات تاریخی دفاع مقدس به شمار می رود

در این مراسم پیش از قرائت اشعار، استاد عبدالجبار کاکایی با یادآوری حضور نوجوانان در عرصه دفاع مقدس که یکی از مستندات تاریخی جنگ به شمار می رود افزود: به ندرت جنگ ها از دو سو عادلانه هستند. معمولا از سویی که عادلانه است، به جنگ از منظر مقاومت و دفاع مردمی یاد می شود.

وی با تاکید بر اینکه یکی از این موضوعات مهم در ادبیات جهانکیش تور کیش بگیرد آرمانی است که در ذهن دارند. اما به وقوع پیوستن آن دور از دسترس به نظر می رسد و گاه آنقدر جنگ به زندگی انسان نزدیک می شود که شاعران را هم تحت تاثیر قرار می دهد.

این شاعر نام آشنای کشور خاطر نشان کرد: یکی از ویژگی هایی که در دل جنگ خلق شد شعر دفاع مقدس است که برگرفته از واقع نگری بوده و به بیان واقعیت هایی چون حماسه ها،خشونت ها، زجرها و ناکامی ها می پردازد.

دفاع مقدس هویت جدیدی به ملت ما بخشید

استاد مصطفی محدثی خراسانی نیز در آیین شب تور کیش هتل فلامینگو  شعر کیش با بیان اینکه هویت ملی یک قوم چیزی نیست که انتظار داشته باشیم به یکباره شکل گرفته یا تغییر کند، اظهار کرد: همه بر این نکته اذعان دارند که دفاع مقدس هویت تازه ای به ملت ما بخشید اما این بدان معناتور دو شب و سه روزه کیش  نیست که ما آن را نداشتیم و در دفاع مقدس به دست آوردیم نرخ تور کیش   بلکه دفاع مقدس زمینه غبارروبی از فضیلت هایی را که در طول تاریخ داشتیم زدود ور کیش هتل شایان و به شکلی نو و فراخوان شده و پویا متجلی کرد.

وی تاکید کرد: همین اتفاق در حوزه های فرهنگی و هنری و از جمله شعر نیز رخ داد و شعر دفاع مقدس فراخوان فضیلت های تاریخ شعر فارسی است و با درآمیختن آن ها شعر فارسی به شکلی نو ارائه شد.

شاعران نو در دفاع مقدس

صابر سعدی پور دیگر استاد تور های کیش  شعر و ادبیات دفاع مقدس نیز در این مراسم گفت: برخی جنگ را با واقعیت های آن لمس کرده و قلم زدند و برخی چون من که خود را هنرمند می دانیم به زرو بلیط کیش شکل و نوعی دیگر پس از دوران جنگ با واقعیت های آن آشنا شده و آمار لمس کردیم. جامعه ادبی که با چهره واقعی جنگ، پس از خوابیدن گرد و غبارهای آنبلیط کیش تهران  روبرو شدند و آثاری که در جامعه ایجاد کرده بود لمس کردند نیز در این وادی قلم زدند.

در ادامه این شاعران به نام کشور و شاعرانی از جزیره مرجانی کیش اشعار خود را برای حاضران قرائت کردند.

در حاشیه این مراسم نمایش هترین تور کیش سمفونی میگ ها با نویسندگی، کارگردانی و اجرای بهنام کاوه به نمایش درآمد.

گفتنی است در سومین روز از هفته دفاع مقدس نمایش « دست هایت کو مم حسن » به نویسندگی: رضا گشتاسب و کارگردانی: رضا کرمی زاده و با تهیه کنندگی : وحید لک به نمایش درخواهد آمد.

علاقمندان می توانند این نمایش را که برگزیده سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر و برنده 9 تندیس از جشنواره فتح همچنین دعوت شده به جشنواره بین المللی 2020 روسیه است در ساعت 19.30 دقیقه و در مرکز همایش های بین المللی کیش سالن خلیج فارس به تماشا بنشینند.

آرزوهای صلح جهانی در شبهای شعر دفاع مقدس در کیش

 

 



:: موضوعات مرتبط: تور کیش , تور انتالیا , تور استانبول , تور ارمنستان , تور کوش اداسی , تور مالزی , ,
:: برچسب‌ها: شعر , شعرا , گفتگو , مصاحبه , ادب , ادبیات معاصر , ادبیات , پست مدرن , مدرن , زیبا ,
:: بازدید از این مطلب : 219
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

 

 

شعر، رستاخیز واژه هاست و شاعر، آن کسی که واژه ها را در باغ وجودش به ثمر می نشاند.

در گذار از درون به بیرون و در چهارچوب سفر از خود به جهان است که شعر متولد می شود. در تجربه های ناب انسانی و جهانی شدن این شاعرانگی ها، شاعران آینه ای می شوند که دیدگاههای ملتها را بازمی تابانند.

تازه ترین سروده افشین علا، شاعرمعاصر تور کیش هتل فلامینگوکه بازتاب زیادی در داخل و خارج کشور داشت، بهانه ای شد تا با او درباره سیر فعالیتها، دیدگاهها، زندگی و شعر معاصر به گپ و گفت بنشینیم.

جالب است که بدانید افشین اعلاء از سال گذشته به عنوان مدیر بازاریابی و تبلیغات معاونت گردشگری در سازمان منطقه آزاد کیش بکار مشغول است و این تجربه حضور، موجب شده تا او بتواند از منظری دیگر به موضوع گردشگری و توسعه کیش نظر بیندازد که در نوع خود خواندنی و قابل تامل است. در گفت و گو با این چهره شناخته شده، به هر دوجنبه فعالیت هنری و کاری وی یعنی شعر و گردشگری پرداختیم که خواندنی است.

آقای علاء، شما زاده شمال ایرانید و اکنون ساکن جنوب. تفاوت درچیست؟

با سلام خدمت شما و مخاطبان عزیز. شمال ایران، با مردمانی زحمتکش ، سرسبزترین خطه کشور و از ذخایر ارزشمند ایران است و من همیشه به زادگاه خود افتخار می کنم. اقلیم جنوب اما، اقلیم سحرانگیزی است وتور کیش هتل مریم من با آنکه شمالی هستم، خود را از شیفتگان جنوب ایران می دانم و نسبت به آن یک همذات پنداری خاصی را احساس می کنم. این شیفتگی هم به دوران دفاع مقدس بازمیگردد که ما را جذب خود کرد و هم به دیگر سواحل زیبای تور لحظه آحری کیشخلیج فارس از بوشهر و هرمزگان و سیستان و بلوچستان. با این وجود باید بگویم که اقلیم زیبا و بکر جنوب با جایگاه شایسته و بایسته خود فاصله بسیاری دارد.

کمتر از یکسال است که با هتل پانیذعنوان شغلی مدیر بازاریابی و تبلیغات معاونت گردشگری سازمان منطقه آزاد کیش، باز هم در گوشه ای دیگر از جنوب کشور روزگار را سپری می کنید. این جزیره از نگاه شما با آن پیشینه فرهنگی و رسانه ای چه ویژگی هایی دارد؟

ظرفیت های کیش به عنوان پیشانی گردشگری کشور بر همگان آشکار و مشخص است و کمتر کسی است که نداند چه قابلیت هایی در این جزیره با وجود وسعت کم آن وجود دارد. در این مساحت کوچک هم می توان ماکت و مدلی از جزیره گردشگر پذیر با جنبه تفریح سالم و تفریح حلال لااقل برای جهان اسلام از کیش پدید آورد.

 

در دهه های اخیر خدمات فراوانی بویژه در بخش اقتصادی و عمرانی در کیش صورت گرفته که قابل انکار نیست. اما من همیشه احساس کرده ام که در زمینه گردشگری بیش از اینها می توانیم از ظرفیت گردشگری کیش استفاده کنیم. موضوع ورود من به سازمان اگرچه بیشتر از روی تصادف و با پیشنهاد بزرگان از تور کیش 2 شب هتل خاتمجمله دکترمرتضی بانک دبیر شورای عالیتور کیش مناطق آزاد بود که به این حوزه بپیوندم، در زمان مدیرعاملی دکتر انصاری لاری در کیش مطرح شد. اما بخاطر کنار رفتن ایشان از مسئولیت مدیرعاملی سازمان بخاطر قانون منع بکارگیری بازنشستگان، مسکوت ماند و دکتر مظفری پس از انتصاب، همان موضوع را با علاقه پیگیر شدند و قرار شد در حوزه گردشگری در خدمت سازمان باشم.

چه شد که از حوزه شعر و فرهنگ به حوزه گردشگری آمدید؟

درابتدا این تصور بود که شاید حضور من در سازمان بهترین تور کیشبدلیل پیشینه کاری و درحالی که بیشتر به فعالیت درحوزه ادبیات و شعرشهرت دارم، باید در حوزه دیگری تعریف می شد. اما از آنجا که من مایلم، ذهنیت کلیشه ای و تصور یکجا نشستن اهالی فرهنگ و اهل قلم بین مخاطبان عام و هم در بین خواص از بین برود، از همان نوجوانی با آن مقابله کردم.

در حوزه ادبیات، از نوجوانی، مضامین سیاسی و اجتماعی پای ثابت کارهای من بود؛ مباحثی نظیر وقوع انقلاب اسلامی که با نوجوانی من مصادف شده بود و بعد دفاع مقدس و رزرو کیشسایر مسائلی که در این 4 دهه بر مردم ما گذشته است، مورد توجه و برای من جذاب بوده است. ادبیات را تنها تغزل و عاطفه و تخیل نمی دانم بلکه معتقدم ادبیات باید مثل دوره مشروطه، وارد زندگی مردم شود و تحول عمیق بر آن بگذارد. این تور کیش هتل شایگانطور هم نیست که این سروده ها تاریخ مصرف داشته باشد. با نگاهی به امروز، می بینیم که شعرهای روز، شعرهای آرمانی ، شهرهای انقلابی و شعرهای سیاسی سروده شده توسط آنان منحصر به همان مقطع تاریخی نمانده و از زمان خود گذر کرده است و ما هنوز هم داریم از آثار آن بزرگان بهره می بریم.   

بنابراین ضمن اینکه من هرگز برای سایر فعالان این عرصه حکم نکرده ام، این توقع را دارم که دیگران هم حکم و قضاوت نکنند که نباید به عرصه های دیگر ورود کرد.

مشوق های شما در عرصه ادبیات و شعر چه کسانی بوده اند؟

من مشوق های خوبی در عرصه ادبیات و سرودن شعر داشته ام که در راس آن رهبر معظم انقلاب بوده است. من هر وقت در زمینه حوادث مهم کشور هتل پانیذ، خاورمیانه و جهان اسلام شعری قیمت تور سروده ام، ایشان بدون اینکه ابایی داشته باشند یا احساس کنند که شانشان فراتر از این است، رسما به صورت حضوری، کتبی و یا تماس تقدیروتجلیل کردند و من این دقت و کیاست تور کیش هتل سیمرغو رصد کردن دائمی را در هیچ یک از مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی کشور ندیدم. یعنی شخص رهبر انقلاب هست که به شدت مراقب تمام جوانب است و این پیام را برای پرواز کیشجامعه دارد که کار کنید تا نهضت قیمت تورهای کیشمترقی 57، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به عنوان یک حرکت شتابان رو به جلو تبیین شود. فقط قرار نیست که شخص رهبری سخنگوی این جریان باشد. ایشان در عرصه های علمی، فقاهت، اقتصاد، دیپلماسی، فرهنگی و بویژه در عرصه ادبیات نیازمند بازوان متعددی هستند.

شما بر نقش و قدرت ادبیات تاکید زیادی دارید

من معتقدم ثروت اصلی ما، نفت و گاز نیست. این نفت  تورهای لحظه آخری کیشو گاز را دولتهای حقیر حاشیه جنوبی خلیج فارس هم دارند، ولی تمدن و تعالی ملت ایران موضوع ویژه ای است که آنها از آن برخوردار نیستند. ما متکی به گنجینه ای از آثار بزرگان سخن هستیم که متکی به آموزه های قرآن بوده و چه در قالب نظم یا نثر، پر از حمکت و درس های نوبه نو برای بشر در همه عصرها و برای همه نسل ها است.

امروز آثار بزرگان ما مثل مولانا در جهان مخصوصا غرب حرف اول را می زند. حکایتهای مثنوی زمان بردار و مکان بردار نیست. در هر اقلیم و در هر تاریخی برای بشریت حرفهای جدید دارد و گره های کور را باز می کند.

ما سعدی معمار کلام و استاد سخن در ادبیات پارسی را داریم که حکمت ها و حکایاتش در جهان همچنان سرفصل پویش ها و ترقیات بشری است و دنیا از آن استفاده می کند.

ما حافظ را داریم که بزرگترین شاعر جهان شناخته شده است. ما حماسه های بزرگ  تور کیش ارزانفردوسی را داریم. ما خیام را داریم که در کشورهایی چون روسیه، او را شاعر ملی خودشان می دانند.

این ذخایر که ذکر نامشان، ساعتها زمان می برد، در جای جای دنیا تاثیر گذار بوده و منشا بهبود و تحولات عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شده اند. چه بسا ایرانیانی که از پیشتازاننرخ نامه تورهای کیش  تبلیغ مکتب تشیع و دین اسلام بوده اند، به مدد همین ادبیات و سخنوری و آموزه هایی قیمت تور لحظه آخری کیشکه نه سست و لرزان بلکه از سر حکمت و با استادی برای بشریت گفته شده، توفیق بیشتری یافته اند. پس ما باید از آموزه های این بزرگان در همه عرصه ها بهره ببریم؛ این داشته ها به مانند پشتوانه ارزی، ذخایر نفت و گاز، انرژی هسته ای و سایر ثروتها، از پشتوانه های قدرت ملی ما هستند.

یعنی همانطور که در اقتصاد، اعتبار اسکناس و پول وابسته رزرو تورهای ارزان در جزیره کیشبه پشتوانه طلا یا نقره موجود در بانک مرکزی است، اقتدار و عظمت تاریخی ما در منطقه و جهان مدیون زبان و ادبیات شیرین و پرحکمت فارسی هستیم. این حرکت نباید متوقف شود. من معتقدم دیپلماتهایتور لحظه آحری کیش ما باید با آموزه هایی که در آثار سعدی، در قابوسنامه آشنا باشند. در این متون آداب حکومت داری، مدیریت، صحبت، روداری و حتی آداب دشمنی داریم. پس سیاست و حکمتهتل داریوش در هم تنیده است. اینکه در گذشته پادشاهان در دربار خود شاعرانی را به عنوان ملازم و همراه داشتند، فقط برای مداحی که نبود، بلکه بیشتربه این دلیل بود که از کیاست آنها برای ارتقا قدرت خود و کشور استفاده کنند.

جمع بندی آنکه نگاه یک اهل فرهنگ و هنر با دقت و ظرافت همراه است و من با این نگرش وارد عرصه گردشگری شدم. چرا که همیشه در این حوزه دغدغه داشته ام و بنظرم بایدتور کیش از شرایط و فرصت کنونی در حوزه گردشگری که بخاطر ابتلای جهانی به ویروس کرونا ایجاد شده، به عنوان دوران فترت برای اصلاح و بهبود استفاده کنیم و به سمت کیشپی ریزی یک نماد شایسته فرهنگ و تمدن در کیش برویم؛ نه صرفا یک ماکت  رزرو بلیط کیشظاهری مشابه آنچه در دوبی و سایر سواحل جنوبی خلیج فارس بوجود آمده است. امکانات توریستی و تفریحی در مناطق آزاد، قطعا اولویت دارد؛ اما معرفی هویت ایرانی و اسلامی و پیامی که انقلاب ما برای جهان دارد، باید هم در شکل دیداری و بصری و هم در شکل مفهومی و کالبدی خود را نشان دهد.

با این تفاصیل، اقدامات صورت گرفته در سازمان منطقه آزاد کیش را چگونه می بینید؟

بنظرم سازمان منطقه آزاد کیش در این زمینه نیاز به تجدید نظر دارد تا با استفاده از دقت اهل فکر و صاحب نظران، به خط مشی ایجاد جزیره ای هدفمند برای همه گردشگران اعم از مسلمان و غیر مسلمان و ایرانی و غیر ایرانی دست بیابیم. حکام امارات متحده عربی با باز کردن پای صهیونیست ها به منطقه اشتباه بزرگی لیط کیش تهران کردند و با برخورد جدی ایران مواجه شدند. این اتفاق و وضعیت ایجاد شده، فرصت خوبی است که بنشینیم به ایجاد زیرساختها و امکاناتی فکرکنیم تا پس از دوران کرونا بتوانیم حجم زیادی از گردشگران کشورهای اسلامی و یا همین  نرخ ویژه تور کیشگردشگران کشورهای عضو اکو بهترین تور کیشرا جذب کنیم. چرا که جذب آنها با جسارت اخیر امارات، امکان پذیرتراز گذشته است. منظور من از این الگو، الگویی مناسبتی یا جشنواره ای و شعاری نیست، بلکه الگویی مهندسی شده برای تفریح حلال است که بسیار در جهان اسلام طرفدار دارد. بانوان مسلمان زیادی هستند که دلشان می خواهد در یک ساحل بکر و زیبا مثل جزیره زیبای کیش با فراغت کیشتفریح کنند. آنها در دیگر کشورها این امکان را ندارند و ما در این زمینه تا کنون کار خاصی نکرده ایم و اکنون فرصت بی نظیری برای ما ومهیا شده که باید از آن به سرعت استفاده کنیم.

در زمینه کودکان هم وضع به همین منوال است. اولین پیشنهاد من در زمینه کودک و ایجاد زمینه لازم برای تفریحات این گروه سنی است. ما می توانیم کیش را بهبهترین تور کیش پایتخت گردشگری کودک تبدیل کنیم. همه می دانیم، کودکان یکی از مهمترین انگیزه های مسافرت خانواده ها هستند. اینها نیاز به برنامه ریزی هوشمندسازی و دقیق دارد و من بلیط ارزان کیشاین ظرفیت را بین صاحبنظران و متخصصن ایرانی می بینم و اصرار دارم به سرعت به ایجاد زمینه هایی برای تبدیل کیش به یکی از مقاصد اصلی گردشگری مختص کودکان اقدام نماید.

از مراسم تقدیر از جنابعالی در دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد بگوئید

جناب دکتر بانک در مراسم تجلیلی که بزرگوارانه و متواضعانه برای بنده برگزار کردند و مرا شرمنده محبت و لطف خود کردند. اتفاقا ایشان در آن مراسم گفتند که باید از ظرفیت موجود در میان اهل فرهنگ و هنر برای گردشگری مناطق آزاد بویژه کیش استفاده شود.

مسیری که باید به سمت آن عزیمت کنیم، تا قیمت تورهای کیشبه نقطه آرمانی و مطلوب به زعم جنابعالی برسیم، چگونه باید باشد؟

رهبر انقلاب در گفت و گوی اخیر خود با هیات دولت، فرمودند که امسال، سال پایانی فعالیت دولت است، اما فکر نکنید که یکسال مدت کمی است. من متاسفانه در نگاه و اعلام نظر برخی از مسئولان می بینم که می گویند دیگر ماههای پایانی است. این اظهارات، روحیه کارشناسان را کم می کند. اتفاقا مثل فوتبال، هرچه ما به دقایق پایانی بازی نزدیک می شویم، باید تلاش کنیم بیشتر گل بزنیم و این حرکت نباید سیر نزولی و روزمرگی به خودش بگیرد.

اتفاقا در سازمان منطقه آزاد کیش، باید در همین زمان بازمانده باید بنشینیم و مهندسی دوباره را انجام دهیم. در حال حاضر بین مدیران سازمان و نیز مدیران و کارشناسان، ارتباط  دائمی و خودجوشی وجود ندارد و این به هر دلیلی اعم از ضیق وقت و کثرت مشغله و مسائل دیگر باشد، باعث دست نیافتن به نتیجه مطلوب می شود.

منبع

 



:: موضوعات مرتبط: تور کیش , تور انتالیا , تور استانبول , تور کوش اداسی , تور تایلند , ,
:: برچسب‌ها: شاعر , شعر , گفتگو , ادب , هنر , شاعران , گفتگو با شاعر , شعرا ,
:: بازدید از این مطلب : 229
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

مصاحبه اختصاصی با ادریس بابر شاعر و نویسنده پاکستانی درباره شعر و ادبیات امروز پاکستان

 

فرهنگ اسلامی: خوشحال می شویم خودتان را برای مخاطبین ما معرفی بفرمایید.

ادریس بابر: در گجرانوالا (ایالت پنجاب پاکستان) متولد شدم. بیشتر مقاطع تحصیلی ام را در لاهور گذراندم. در اروپا زندگی میکنم. مهندس برق هستم و شاعر. اگر قرار باشد همه سرگزشتم را همین الان برایتان بگویم، در شعرهایم چه چیزی برای گفتن خواهم داشت؟

فرهنگ اسلامی: بله. این حرف هم درست است. بفرمایید که چه شد که به شعر روی آوردید و از چه زمانی؟

ادریس بابر: چیزی که مرا بیشتر تحت تأثیر قرار داده است، داستان بوده است. در انگلیسی یک سری کتاب های کلاسیکی بوده که از پدربزرگ لایق به نوه پسری کودن به ارث رسیدند.حالا بماند که چقدر فهمیدمشان، اما این داستان هایی که در مورد زمین ها و زمان های غریب بودند را در حالت سحر زدگی چند و چندین بار مطالعه کردم. یک شاعر چه می دانست که اینها داستانند و در بازار ادبیات بیشتر همین ها مشتری دارند و در همه جا تمامی مردم طالب اینها هستند، وگرنه من هم فروشنده همین کالای گرانبها می شدم. مطالعه کافی هم از اساطیر دینی داشته ام و عمری را در حال قهر و آشتی با آنها به سر برده ام. در زمان مدرسه از هزار و یک شب بگیر تا طلسم هوشربا به دستم رسیدند. پس از آن از داستان های نسیم حجازی و عنایت الله خان و سپس کمی پیشرفت کرده به ابن صفی و اشتیاق احمد رسیدم. در آخر هم از نذیر احمد و شرر پیش رفته تا به آزاد و فرحت الله بیگ رسیدیم در حقیقت در به درو آواره گشتم. حتما همین دربه دری بود که در سالهای بعد در زندگی من نیز راه پیدا کرد.

و این بود دورانِ عیش قبل کالج.

فرهنگ اسلامی: لابد پس از اینهمه در بدری می دانید که شعر خوب چیست به نظر شما؟

ادریس بابر: این پرسش بسیار خوبی است. انگار شاگرد کودنی سر امتحان ناگاه به پرسشی برخورد کرده باشد که پاسخ آن را در جوراب خود از قبل پنهان دارد. باید پاسخ را از جوراب خود در بیارود، بنظر من شعر خوب شعری است که به درد چیزی بخورد.

فرهنگ اسلامی: بنابراین خلاقیت شاعرانه را چگونه تعریف میکنید؟

ادریس بابر: این پرسش بسیار تکراری است. یک بار خواستم من هم در این مورد چیزی بگویم، اما با خود گفتم: آیا بیان خلاقیت، عمل غیر خلاقانه ای نیست؟ باشد، فعلا از این پرسش میگذریم. اگر شعری به خاطرم آمد، می نویسم. اگرهم نیامد که هیچ خلاقیّت در تولّد شعر است.

فرهنگ اسلامی: برای شعرگفتن و شعر خوب گفتن، چه لوازمی را لازم می دانید؛ استعداد طبیعی یا مهارت و فن؟

ادریس بابر: ایکاش در پاسخ سوال قبلی مانند جون ایلیاء عجولانه عمل نکرده بودم و مثل منیر نیازی کمی درنگ می کردم. حالا ماندم چه بگویم؟ حیف که مانند شاعران شعر آزاد نمی توانم پاسخی را که می شود در یک یا دو سطر گفت، در همین مقدار صفحات و به راحتی تمام عرض کنم. اینجا به جایی من اگر یک داستان نویسی زیرک و دانایی بود، می توانست بر مساحت یک خانه شصت متری یک، پاساژ هفت طبقه بسازد. شعر مشکلش همین است که از حرف اضافی پرهیز میکند، یا شاید هم این از خوبی شعر است.

فرهنگ اسلامی: در نویسندگی، به نوشتن برای کدام صنف علاقه مندید؟

ادریس بابر: به فیلم.

فرهنگ اسلامی: شاعر و ادیب مورد علاقه شما کیست؟

ادریس بابر: هیچکس.

فرهنگ اسلامی: شعر وقت و توجه زیادی از شاعر می خواهد و در این راه شاعر باید از خیلی چیزها در زندگی بگذرد و ایثار کند. شما چه چیزی یا چیزهایی را از دست دادید؟

ادریس بابر: در واقع برای یک شاعر شعر جای زندگی و زندگی جای شعر را پر میکند. این کار می تواند به همراه زیان و ضرر باشد، زیان و ضرر دل و دنیا. در روزگاری که پر است از جاذبه های قلابی، درویش های جعلی و صوفی های کاسب، حالا یک شاعر چه میتواند بگوید؟ و چگونه می تواند سکوت کند؟ البته در لابلای این فصل های سرد و تلخ و هدر رفته میتوان اندکی میوه شیرین نیز پیدا کند. لحظاتی را هم می توان به دست آورد که در آن از دستِ غرور “همه دانی” به “هیچ دانی” پناه برد. حالا شما به این “زیان و ضرر” بگویید یا هرچیزی دیگر. اما شاید این تعبیر درستی نیست. بعضی وقتها باید پوستت را برعکس بپوشی یعنی: نگو که بشناسندت!

فرهنگ اسلامی: حس شاعرانه چیست و شما آن را چگونه تعبیر و توصیف می کنید؟

ادریس بابر: حس شاعرانه چیز خوبی است، و یا بهتر است بگویم حس شاعرانه هم چه چیزی خوبی است! هر یکی از مخاطبین شما مفهومی از شعر شما را به شما عرضه می کند و راه خود را پیش می گیرد.حس شاعرانه، الهام، لهجه و سبک و غیره، در میان این همه اصطلاحات، چیزی که من دوستش دارم، آهنگین بودن شعر است که متضاد آن بی نظمی و شلختگی است که نیز در جای خود و به وقت مناسب، طور دیگری آهنگین بودن است. پس چه غزل، چه شعر نو، چه عشره (که بنده آن را خلق و معرفی کرده ام)، چه داستان کوتاه و رمان، همگی یک آهنگ خاص و یک ردِ آهنگِ خاص دارند و در همه اینها هزاران شکل تعاملی میان این دوتاست: طلسم، حقیقیت، گاه پنهانی و گاه آشکار! هر بیت، هر سطر و هر واژه داستانی دارد، هم گفته و هم نگفته!

فرهنگ اسلامی: در این عصر تکنولوژی شاعر چه نقشی را ایفا می کند و شعرش چگونه سودمند است یا نیست؟

ادریس بابر: تکنولوژی دنیا را دگرگون کرده است، اما دلها را نه. نتیجه این فرض کنید شما بیتی را با موضوع “ساعت” در فیسبوک به اشتراک بگذارد، تا یک ساعت بعد چند و چندین بیت با همان موضوع سر از هر گوشه و کنار در میاورند.

فرهنگ اسلامی: در مورد شعر جوان نظر شما چیست؟ آیا این شعر جایگاهی دارد؟

ادریس بابر: بله کاملا همینطور است. گذشتگان هم جایگاهی داشتند، امروزی ها هم دارند و آیندگان نیز خواهند داشت. اما تنها داشتن جایگاه کافی نیست، این فقط آغاز راه است. هرآنجه هست، دارد به “بود” تبدیل می شود. پس شاعر معاصر باید با “بودها” خدا حافظی کند و به استقبال آینده برود. نسل تازه برای این که بتواند نفس تازه ای بکشد و شعر سرشار از زندگی بسراید، نیاز به فضای مناسب دارد.

فرهنگ اسلامی: فضای موجود ادبی را شما چگونه ارزیابی می کنید؟

ادریس بابر: این پرسش به نحوه مربوط به سوال قبلی است، بنا بر این باید پاسخ آن را نیز طور دیگر داد. در این شکی نیست که ما می توانیم بگوییم که هر هنرمند و شاعر فضای شعریش را خودش معین می کند و مدام با فضای ادبی مخصوص به خود دارد زندگی می کند و آن را همراه خود حمل می کند، اما این سهل بودن از همان نوع است که در مورد آن اسد الله خان غالب گفته بود که “سهل” بودن از بسکه دشوار است، آدمی نمی تواند انسان باشد.یکی از دشواری ها این است که ادبیات و زندگی همانطور می تواند به هم پیوسته یا از هم گسسته باشند که فرد و اجتماع. مستزاد بر آن این است که یک هنرمند در یک بار زندگی خود مگر می تواند چند تا زندگی بگذراند و یک بازیگر بر روی صحنه مگر چند تا نقش می تواند بازی کند و استعداد آن را دارد؟ از کجا معلوم من مانند آن تماشاچی باشم که فیلمی را که تماشا می کند، نقش اول آن را در فیلم خودش بازی کرده باشد و اینک در تاریکی سینما نشسته و در چشمان درخشان تماشاچیان دنبال سایه و پرتوی از خود می گردد.

فرهنگ اسلامی: بهرحال حضور در میان تماشاچیان خود فضای خاصی است به همین دلیل جلسات شعرخوانی برگزار می شود بنظر شما جلسات شعر باعث رشد و ارتقای شعر می شوند یا باعث افول آن؟

ادریس بابر: جلسات شعر مفید است. ولی زمانی که همین جلسات شعر، برای پروراندن متشاعران باشند، آف ساید محسوب می شوند. امروزه بیشتر از جلسات شعر رسمی، برنامه های مشاعره و بیشتر از مجله های ادبی، رسانه های اجتماعی است که در نشر شعر و گروه های شعری فعالیت دارند که هرنوع جنس در این بازار فراهم است. از طرفی دسترسی به شعر بسیار آسان شده است، و از آن طرف هم به اسم توارد، امکان سرقت ادبی بیداد میکند.

فرهنگ اسلامی: مجله های ادبی و فرهنگی چه نقشی را در پیشبرد شعر ایفا می کنند و در عصر رسانه های اجتماعی چه جایگاهی دارند؟

ادریس بابر: خدماتی که مجله های ادبی داشته اند، اهمیت تاریخی دارند. امروزه مانند کتاب های ادبی، مجلات ادبی نیز با چالش هایی روبرو هستند، اما به جای اینکه با دنیای جدید دست به گریبان بشوند، این مجله ها به راحتی می توانند، به صورت آنلاین منتشر بشوند. برخی ها حتی سعی هم کردند این کار را انجام بدهند، اما پشتِ کار نداشتند و پشتِ کار در اینگونه موارد بسیار ضروری است؛ آن وفاداری و استواری که نه تنها سهم مجله های قدیمی و مدیران آنها، بلکه سهم کسانی که در آن مجلات می نوشتند و کسانی که آن را مطالعه می کرد نیز بوده است. ولی حالا این روایت استوار از یک سو مورد حملات روابط شخصی قرار گرفته اند و از سوی دیگر سرقت ادبی!

از طرفی هم می بینیم که پایان گروه های ادبی بدتر و عبرت انگیزتر از مجلات ادبی بودند. مانند دیگر ادارات باقی و فانی جامعه، ادبیات نیز باید وارد مراحل جدید شود.

فرهنگ اسلامی: بنظر شما موضوعات اصلی و مهم زمان ما کدام هستند؟

ادریس بابر: با گذر زمان موضوعات و اهمیت آنها تغییر می کنند. نحوه پراختن به هر موضوعی نیز به اندازه خود آن موضوع مهم است. گاهی هنر در این است که مضمون اگر گل باشد، از آن بتوان با صدها رنگ یاد کرد و تکنولوژی جدید با خود امکانات و تهدیدها هر دو را آورده است. در کنار موضوعاتی مانند آزادی، امنیت، برابری و عشق و محبت که جزء آرمان های دیرینه بشریت بوده اند، امیدهای تازه تری را نیز به ارمغان آورده است. بعضی حرفها را شما می توانید از یک تریبون بزنید، اما از تریبون دیگری خیر. برخی از موضوعات در جایی ممکن است معمول روزانه باشند، اما در جای دیگری باعث اعدام شما بشود. ما می دانیم که در این عصر وای فای و اینترنت پرسرعت چگونه برخی از مسائل اصلی را با جعل تاریخ دگرگون کرده و در آن واحد کوه را با بستن چشمها ناپدید می کنند. در این عصر مصرف فوق العاده (Super Consumer Age) می توان فرهنگ را اجاره کرد یا بعنوان قرض به کسی داد، می توان صداقت را شارژ کرد ویا دروغ شارژ کرد. من فکر میکنم همین جنگ و امنیت، اتفاقات شگفت، تضادهای محض، سانسور خودساخته، انگیزه های ضد پیشرفت و استعمار پسا استعمار است که افق های موضوعات جدید و موضوعات افق های تازه را مشخص خواهد کرد.

فرهنگ اسلامی: عشره چیست؟ چه شد که به فکر خلق و معرفی عشره افتادید؟ آیا این صنف شعری مخالفت هایی هم به همراه داشته است؟

ادریس بابر: آغاز “عشره” چند سال پیش در همان شب و روز بود که در تمام دنیا، بخصوص در کشور خودمان تغییر جدیدی در حال رخ دادن بود. اوضاع هم موافق و پر از امیدواری بود و هم مایوس کننده. نسل جدید، خواب دنیای جدیدی را می دید و از طرفی هم سعی داشتند بنیادهای آن را که ریشه در زمینه های چندین هزار ساله داشتند، نیز از میان بردارند. این اتفاق در هر دو سوی این خطی که از خون کشیده شده بود که نتیجه تقسیم نابرابر رودخانه ها، رشته کوه ها، مزارع و جنگل ها رخ داده بود و مجازات آن را دو میلیارد انسان به شکل های مختلف از جمله گسترش سلاح، جنگ های نرم و سخت، نابودی محیط، کمبود شدید آب، فساد سیاسی، نابرابری در سطح جامعه، بهره برداری اقتصادی، الغرض بلاهای گوناگونی دیدند و هنوز هم به این زجر مبتلا هستند، بدون کمترین ابراز ناراحتی. من این هم میهنان عزیزم را که می دیدم، به نظرم آنها “افراد ناکجا آباد” می آمدند. تا جایی که من می توانستم نگاه کنم، می دیدم که این نسل تازه که بیشتر ناراحت و سردرگرم بودند، به همان سمت و سویی می رفتند که درمیان رجعت و ارتقاء از بین بروند. این کیفیت همان کیفیت داستان “توبه تیک سینگ” (داستان معروف سعادت حسن منتو) بود که انسان نمی داند باید در نیتجه قاه قاه بخندد یا زار زار بگرید، جایی که انسان خود را بعنوان یک شخصیت مضحک تراژیدی تماشا می کند. از طرفی هم این یک کیفیت داستانی نبود، که کاملا حقیقی بود. در ابتداء خواستم از لیمرک (Limerick) (صنف شعر انگلیسی) استفاده کنم، اما از محدودیت های آن خسته شده و تعداد آن را از پنج مصراع به ده مصراع گسترش داده و بقیه قیید ها از جمله وزن، بحر، ردیف، قافیه و غیره را برداشتم. حالا این جنگ جهانی اول میان غزل و شعر نو باشد یا جنگ جهانی دوم میان شعر نو و شعر سپید، “عشره” کاری به کاری هیچیک از آنها نداشت و راه خود راه پیش گرفت. بنا براین “عشره” تنها صنف شعری غیر تکفیری زبان اردو گردید.

عشره از سویی دچار نقد داستانک های روزنامه ای شد که سعی بر این داشته است که منفعت بازرگانی این داستانک ها را به ارزش ادبی تبدیل کنند و بنا بر این از داستانک حمایت و پشتیبانی کرده است. از طرفی هم دوستانی که سعی بر این داشتند که کاه را به کوهی تبدیل کنند، کنار همدیگر به این خوش خیالی دامن زدند و هم دیگران را به سوی آن سوق دادند که در زبان اردو از آنجا که نمونه “داستانک” قبل از این وجود نداشته است، و چونکه بیشتر محتوای این داستان جدید (داستانک) شدیدا مشتمل بر همنوایی یا بازگشت بوده است، از این جهت با چاپلوسی این صنف را نیز یک انقلاب ادبی اعلام کنند. از طرفی هم چونکه “عشره” به جای پوشاندن زخم، قابلیت نشتر زدن به زخم ناسور را داشت، پس لازم دیده شد که بر آن هرگونه اعتراض را روا بدارند؛ حالا اکثریت محروم داخل کشور با ذهن های رجعتی و عقب مانده باشند یا اقلیت مرفه خارج از کشور با فاشیسم پنهان، هر دو گروه نمی خواستند که چیز حقیری مانند شعر که آن را هر دو گروه برای تفنن طبع خود استفاده می کردند، بیاید و سعی در عوض کردن اذهان جامعه بکند، یا برای بیداری در جامعه سهیم باشد. کسانی که به شخصی بودجه می دهند و کسانی که از جایی بودجه تهیه می کنند، قطعا نمی توانستند تحمل کنند که شاعری بیاید و پرده از اسرار دستورکار ظالمانۀ آنها که در جای دیگری همان را بطور تبلیغات مظلومانه ای جلوه می دهند و اینگونه ترکیب موفقیت آمیزی را به وجود می آورند، بردارد. آن حقیقتی که در داستان کوتاه زیر بار نمادها و در شعر مرده و دفن شده بود، هنگامی که در “عشره” به طور جدید و متنوعی از نو آشکار شد، سعی کردند از آن صرف نظر کنند، آن را نابود کنند و به اجبار آن را فروخته و از آن سود مالی ببرند که سعی بی حاصلی بوده ولی هنوز همچنان ادامه دارد. کسانی که از داخل دارند کشور را می فروشند و از خارج در بارۀ پیشرفت صحبت می کنند، نیز کاروکاسبی خود را در خطر دیدند. توطئه ای بسیار نظام مند علیه عشره آغاز گردید؛ خواستند در داغی انتخابات مرد شجاعی بیاید و شاعر را از بین ببرد همگی علیه آن فریاد زدند.

فرهنگ اسلامی: و مرثیه نگاری، در مورد مرثیه نگاری چه نظری دارید؟

ادریس بابر: در این شکی نیست که مرثیه نگاری سرمایه ای است برای ادبیات کلاسیک ما، اما همان بلایی که حدود یک چهارم قرن پیش با رد کردن اقبالِ مؤمن بر سرِ رباعی آمد، همان بلا بعد از مردود دانستن جوش ملیح آبادی بر سرِ مرثیه سرایی نیز آمد. اگر هم استکان نشسکست، چایی در آن سرد شد. بزرگانی که به سمتِ شعر اسلامی دعوت می کردند، دیگر از میان ما رفته اند. حالا باید ببینیم باقیات صالحات آنها چه کار می کنند.

فرهنگ اسلامی: از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید، بسیار سپاسگزاریم.

منبع

 



:: موضوعات مرتبط: تور انتالیا , تور ارمنستان , تور کوش اداسی , تور مالزی , تور تایلند , ,
:: برچسب‌ها: شعر , شاعران , مصاحبه , گفتگو , شاعر , فارسی ,
:: بازدید از این مطلب : 223
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

وضعیت فلسفه در ایران امروز؟

با حضور آقایان: محمد جواد پیرمرادی- مهدی طاهریان- بهزاد مرتضایی- محمدعلی رمضانی- حسین شیخ الاسلام- علی اصغر فهیمی فر- حسین رویوران- ابراهیم متقی- محمد حسن زورق

 

رمضانی:

بحث فلسفه زیر بنای فکری همه مجموعه های درون مایه و ذات انسان تفکیک پذیر نیست شاید نطقی که در عبارت «انسان حیوان ناطق است» در مکاتب فلسفه آمده داستان دیگری دارد اما ذات فلسفه و ذات تفکر و تعقل و اندیشه و داشتن تحلیل و تفسیر درباره جهان از نوع نگرش فلسفی است که این بزرگواران داشته­اند ولی وقتی می گوییم فلسفه چه وضعیتی دارد خود کلمه فلسفه به خاطر فضایی که ما در جهان امروزی در آن قرار داریم این طور نیست که دارای مفهوم واحدی باشد و تلقی واحدی از آن وجود داشته باشد.ما در آموزه های اسلامی خود مفهوم حکمت را هم داریم که گاهی هم معنا با فلسفه تلقی می شود و گاهی با تفاوت هایی در دارد و اگر هم معنا با هم بگیریم [به خصوص در حوزه فلسفه اسلامی نه مطلق فلسفه] چندان خطا نکرده ایم.اگر بگوییم موضوع بحث ما خود فلسفه است باید تعریف فلسفه را مشخص بکنیم از با غایت، فلسفه اسلامی را تعریف بکنیم فرموده اند این دانشی است که نتیجه بیت مشهور هم هست که می گوید:جهانی است بنشسته در همین حقیقت داشته باشد.یا در تعریفی دیگر علم بحقایق الاشیاء را روشن بکنیم.اگر بخواهیم فراتر نگاه بکنیم علاوه بر چیزهایی که در حوزه حکمت و فلسفه اسلامی گفتیم،نقادی عقل نظری به عنوان یکی از حوزه های قدری گسترش پیدا کرده که شهید مطهری می فرماید اگر بخواهیم برای آن چه که امروزه در دنیا به آن فلسفه می گویند عنوان مشترکی پیدا کنیم عنوان «نه علم» را باید به کار ببریم.یعنی هر چه که علم نیست را در یک جعبه می ریزند و به آن فلسفه می گویند.و معتقدند

پیرمرادی:

همان طور که گفتید را به «روش» هم می شود تعریف کرد، بازهم می توانیم تفکر عقلانی را مبنا قرار دهیم و بر این اساس جلو برویم . در ضمن بحث مشخص می شود که ما به عنوان انسان مسلمان و کسانی که وارث یک پیشینه فلسفی خاص هستیم  متفاوت با فلسفه ای که در غرب در سیصد چهارصد سال اخیر ظهور کرده فکر می کنیم و وقتی می گوییم تفکر عقلانی، تلقی ما با طرف مقابل چه تفاوتی دارد..لذا پیشنهاد می کنم که بر این اساس سوال کنیم که وضعیت فلسفه در ایران امروز چگونه است.

اگر سوال اصلی ما این است که وضعیت فلسفه در ایران امروز چیست، قطعا باید منظورمان از فلسفه روشن باشد و همان طور که می دانیم از فلسفه حتی در جهان اسلام هم تعاریف متعددی در دست است.تعاریف غربی را هم که اضافه بکنیم، با تعاریف بیشتری روبرو می شویم در یونان قدیم سقراط اولین کسی است که واژه فیلسوف را به کار برده و می گوید من فیلاسوفیس هستم یعنی دوستدار معرفت و دانش هستم. عشق به معرفت و دانایی که بارقه ای از عشق به ذات اقدس الهی است، تفلسف به معنایی که ویتگنشتاین گفته،فلسفیدن و این پندار که هر بحثی که صورت می گیرد فلسفه است(تعاریف مختلفی از فلسفه است)و می گویند دغدغه ای که قدما داشته اند و می خواستند به حقیقت و یقین برسند به هرحال در مورد فلسفه این معانی مطرح است و باید یکی از معانی که در عرف جامعه ما بیشتر به اذهان متبادر می شود را مبنا قرار بدهیم.

طاهریان:

در کلیت درست است منتهی یک عنوان متمایزی از فلسفه نیست یک تفکر گاهی عقلانی به عنوان بلغ ما بلغ است حالا می خواهد مخالف یا موافق عقیده ای باشد. این سینا می درک کرده ام. تقسیم بندی در فلسفه غرب داریم و در فلسفه اسلامی هم داریم و

پیرمرادی:

من عقل گرایی نگفتم، گفتم تفکر عقلانی که با عقل گرایی مقداری تفاوت پیدا می کند.

طاهریان:

آن چیزی که من انتظار دارم این نیست که عنوان فلسفه را تفکر عقلانی بگیریم.بلکه منظور من قدری محدود تر و یک فضای خاص تری است.

رمضانی:

تفکر عقلانی را به عنوان تعریف و روش فلسفه مطرح می کنند به نتیجه هم اشاره می کنند و می گویند نوع تفکر عقلانی که نتیجه اش گزاره های ترکیبی پیشین باشد که این جا مقداری بحث تخصصی می شود ولی قید زده می شود و بحث را از ابهام خارج می کند.

مرتضایی:

من بعد از این که از رشته فلسفه فارغ التحصیل شدم با فلسفه به معنی مصطلح و متداول در جامعه علمی فاصله گرفتم.آن چه که امروز در جامعه ما رواج دارد. دیدگاه موافق و مخالف دارد،یکی هم آن چه که در چند دانشگاه و یکی دو پژوهشگاه در سطح کشور به معنای بحث های فلسفی تخصصی رواج دارد. یعنی فلسفه به معنی آن چیزی که امروز با آن زندگی می کنیم برای این که بخواهیم بگوییم فلسفه نداریم یا داریم و اگر فلسفه داریم چه فلسفه ای داریم. مخاطبش چه کسانی هستند آیا آن بحثی که امروز در حوزه های علمی ما رواج دارد را ملاک قرار بدهیم یا آن چه در دانشگاه های ما رواج دارد را ملاک قرار بدهیم؟یا در مورد  آن چه که معتقدیم در جامعه فلسفه حاکم است صحبت کنیم؟در مورد آن چه در حوزه های که یک معنی مشترک را بگیریم که چه چیزی زیر بنای ساختار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی جامعه یا دانشگاه های دولتی دیگر تدریس می شود مرور آن چیزی است که در فلسفه های غرب بوده و در نهایتش در مورد تاریخ فلسفه کاپلستون یا فلاسفه دیگر صحبت می شود.چیزی که بخواهیم در موردش اظهار نظر بکنیم و بگوییم چیز تازه ای است که در ایران مطرح می شود از نظر من چنین نیست. این که تا چه حد چنین هست یا نیست نمی دانم،ادعایی است که مطرح کردم.این دیدگاه من است راجع به آن چه در این حوزه فلسفه می گذرد

فهیمی فر:

من به اعتبار رشته خودم که بحث فلسفه هنر و زیبایی شناسی است عرض می کنم فلسفه در غرب با این که برای عمل افق می سازد و معطوف به عمل است و را در عمل پشتیبانی می کند ما غرب را به عنوان یک جریان زنده و پر نشاط در عمل نمی بینیم ولی در تفکر ما فلسفه عبارت شده از مروری بر داشته هایی که در فلسفه غرب یا شرق است و اگر خیلی هنر بکنند کاپلستون را تدریس می کنند و در حوزه فلسفه ایران و فلسفه اسلامی هم درجه اول یک سازه فلسفی است یعنی دو سوال اصلی را مطرح می کند که جهان چیست و انسان چیست؟ اگر این دو سوال به خوبی تاویل نشود انقلاب اسلامی تبدیل به یک رفورم سیاسی می شود.بنابر این باید ببینیم چرا فکری و نیازهای فرهنگی خودمان به کار ببریم.علتش این است که دستگاه معرفت شناسی،که من اسمش را قطب نما می گذارم ،وجود ندارد که بیاید پشت هنر و معطوف باشد به قابلیت های هر رشته ای مثل سینما،مثل ادبیات داستانی،مثل شعر،مثل نقاشی،مثل معماری و چون نیست انگار در تاریکی تلاش می کنیم و یک چیزهایی را می سازیم ولی تبدیل به یک مکتب به معنایی که فیلسوفان می گویند نمی شود.این قضیه در همه ساحت اجتماع مطرح است.فلسفه برای ما شاید خیلی حمایت کننده نیست،پیشنهاد دهنده صورت های تمدنی نیست،این سومین سوال است.در صورتی که در غرب فلسفه مادی یک تمدن را ساخته است.در غرب سوالاتی که [حداقل در حوزه تخصص خودم را می گویم] در رشته های هنری می شود سوال های کاملا فلسفی است و این بستری را فراهم می کند که تجربیات در آن جا برویم می توانیم خیلی از مشکلات اجتماعی را در حیطه تئوریک مطرح کنیم اما اگر چنین نباشد و بخواهیم بگوییم مثلا تفاوت حکمت سینوی با حکمت اشراق چه بوده یا ملاصدرا چه کار کرده،شاید چندان راهنمای عمل نباشد.

پیرمرادی:

وارد آسیب شناسی شدید. شما گفتید نظام عقلانی و من استنباط کردم تعریف شما از فلسفه یک نظام عقلانی است،من گفتم اول سر این واژه به توافق برسیم تا بعد بگوییم وضعیت فلسفه چگونه است و آن وقت وارد آسیب شناسی بشویم.از گفتار شما استنباط کردم که در بحث آسیب شناسی می گویید وضعیت فلسفی ما پشتوانه عمل ما نیست.

فهیمی فر:

بیشتر در فلسفه حالت کلامی داریم.

پیرمرادی:

بله،انتزاعی است و ما را به عمل فرا نمی خواند. بسیار خوب! این چه چیزی است که ما را به عمل فرا نمی خواند؟آیا منظور ما از فلسفه، لیبرالیسم است که در غرب مطرح می شود؟یا منظورمان از فلسفه،فلسفه متعالیه است؟آن مشترکات را بگیریم،یعنی فلسفه اسلامی است با تفاوت هایش که مثلا وجه اشتراک ملاصدرا و سهروردی و ابن سینا این است که به عمل نمی خواند یا فلسفه کانت است که به عمل نمی خواند.ما که می گوییم فلسفه آیا منظورمان فلسفه غربی است یا شرقی؟شما وقتی به دانشگاه تهران می روید،آن جا از دانشجو می پرسید رشته ات چیست و می گوید رشته ام فلسفه است و واحدهایش را می گوید می بینید که صحبتی از ابن سینا نیست،صحبتی از ملاصدرا نیست ولی واژه فلسفه را به کار می برد.به که اگر بعدا گفتیم وضعیت نامناسب است آن را تبیین کنیم که چرا نامناسب است؟اگر خوب است چرا خوب است؟

طاهریان:

من فکر می کنم که اصلا مفهوم فلسفه را بحث ،بالاخره فلسفه یک مفهوم بین الاذهانی  است چه بین دیگران و چه بین ما،و به نتیجه نمی رسیم.کلا فلسفه با هر مفهومی که اعضای این جلسه یا دیگران از آن دارند یک مفهوم بین الاذهانی از فلسفه است،بعدا بیاییم بحث های بعدی را مطرح کنیم.اگر وارد آن بحث بشویم کارآمد و کاربردی نیست و در غرب هست،این یک بحث جدایی است.در بحث فلسفه ما نمی توانیم یک تصور از این بحث ارائه بدهیم من یک مخاطب کلی دارم گاهی یک نفر عوام است گاهی یک فیلسوف است و نکات دقیق و عقلانی می گوید یا به لحاظ حکمت عملی کارهایش سنجیده است، آدم گیج می شود و آخرش رها کردم.هایدگر گفت بهترین سوال این است که وجود را نمی شود شناخت و رها کرد.ما هنوز تعاریف فلسفه را به نوع قدر مشترک نمی توانیم ارائه بدهیم پس آن را رها کنیم و یک بحث دیگری را مطرح کنیم.

منبع 



:: موضوعات مرتبط: تور مشهد , تور کیش , تور استانبول , تور ارمنستان , تور کوش اداسی , تور مالزی , تور تایلند , ,
:: برچسب‌ها: فلسفه , ایران , گفتگو , بحث , نقد , غرب , شرق ,
:: بازدید از این مطلب : 233
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

 

وضعیت فلسفه در ایران امروز؟

با حضور آقایان: محمد جواد پیرمرادی- مهدی طاهریان- بهزاد مرتضایی- محمدعلی رمضانی- حسین شیخ الاسلام- علی اصغر فهیمی فر- حسین رویوران- ابراهیم متقی- محمد حسن زورق

طاهریان:

من فکر می کنم که بین وضعیت فلسفه در غرب با دیدگاه شرق نسبت به انسان یک مقایسه تاریخی بکنیم تا مطلب روشن تر بشود.دوستان گفتند مفهوم فلسفه در غرب،که من اتفاقا پسندیدم،پاسخ به چگونه زیستن است.چون در یونان پیامبری ظهور پیدا نکرده بود فیلسوفان متولی چگونه زیستن ده سال یا بیست سال است و متفکر ایجاد می شود مثل سقراط،فیثاغورس و دیگران.خیلی سریع متفکران ایجاد می شوند،افلاطون جامعیت این ها را…..بیست سال بعد ارسطو ظهور می کند،از ارسطو در فاصله دویست سال تا نو افلاطونیان،اپیکوریان یا نو اپیکوریان،رواقیون می آیند.مهمی است،همیشه این موتور حرکت زاست یعنی آن طور فکر کن که ایمان می گوید یعنی تو دیگر آزاد نیستی.ولی خود فیلسوف های یونان فرض کنید موسی و تورات را شنیده بود ولی می خواهد جهان را با چگونه زیستن بشناسد که من در این جهان چگونه زندگی کنم.کانت دقیقا می گوید عقل نظری مقدمه ای بر عقل عملی است و مقدمه چینی می کند.فکر می کنم در غرب از رنسانس به بعد فلسفه زنده است و هنوز هم یکی از تفاوت هایی که دارد همین بلکه علم تکنولوژی ایجاد می کند ولی چگونه زیستن من آرامش است.اتفاقا بعد از هگل،بنیان گذار مکتب اگزیستانس که اولین مکتب فلسفی ایجاد شده در غرب بعد از هگل بود ابتدا گفت اصلا فلسفه جامعه سازی نیست،نظامی که جامعه سازی می کند فیلسوف(است)جهانی را دوست دارد که آن را درست می کند و از آن تصویر می دهد.اصلا ما ناحیه ای کار کنیم،نمی توانیم زندگی را بر ابدیت تعمیم بدهیم.طرح فلسفه موقت است،پاسخ موقت به این سوال است.نکته مهمی است که چرا سوال های جدید می شود،چون پیکره تمدن غربی این طور نیست که اقتصادش از گرایی است یعنی نحن ابناءالدلیل،وبا عقل جواب چگونه زیستن را دادند.دوستان اشاره کردند فلسفه در غرب زنده است همیشه زنده است تا زمانی که بگویند فلسفه می خواهد پاسخ چگونه زیستن را بدهد.یعنی متولی چگونه زیستن در غرب فیلسوفانند،مثلا کتاب های راسل مانند شاد زیستن.در کشور ما فیلسوف های ما نظریه سیاسی ندارند،نظریه اخلاقی ندارند،نظریه فلسفه علم زیستن نیست و تکرار مکررات است.ولی در غرب که راسل شاد زیستن می نویسد چون تصورش از فلسفه این است که می خواهد پاسخ [چگونه زیستن] را بدهد ولی در ایران این طور نیست.در ایران اولین تصور ما از فلسفه فرض کنید تعریفی که آقای دکتر گفتند یعنی جهان ذهنی است.جهان ذهنی یعنی چه؟فلسفه در غرب زمینی است ولی بین ما آسمانی است.فیلسوف نه نظریه تعلیم و تربیت دارد نه نظریه سیاست دارد در حالی که در غرب فلسفه دولت دارند،فلسفه هنر دارند.از زمان ارسطو به صورت سنتی،دکارت همین آراء را دارد،دکارت که فقط متافیزیک نگفت،نظریه هنر دارد،نظریه نقد قوه حکم یک کتاب مستقل و مهمش است.خود هگل دولت دارد،هنر دارد،اخلاق دارد.راسل همین طور و حتی هایدگر هم همین طور.این ها فقط متافیزیک نمی دانند حتی متافیزیک را در خدمت مبانی این سوال ها می دانند.ولی در ایران این طور نیست.چرا مثلا من فلسفه خوانده ام؟چون دوست داشتم و گفتم اوقات فراغتم را پر کنم،خوب این که نشد.فلسفه در ایران هرگز رواج پیدا نمی کند،نظریه پرداز(به وجود نمی آید)و حتی بعضی معتقدند که ابن سینا یک شارح است،شارح ارسطوست،همان طور که آکینوس در غرب است،همان طور که ابن رشد یک شارح دیگر است.یعنی همان نظریه جوهر و همان قوه و همان فعل و همان حرف هاست.ولی کانت چیزی که می گوید یک ذره اش در دکارت نیست یعنی مکتب ایجاد می کند.چیزی که هگل می گوید کلا با کانت فرق می کند و چیزی که هایدگر می گوید کلا با این ها فرق می کند،این طور نیست که ولی فیلسوف های ما مثلا شیخ اشراق

 

منبع

 



:: موضوعات مرتبط: تور مشهد , تور کیش , تور انتالیا , تور استانبول , تور ارمنستان , تور کوش اداسی , تور مالزی , تور قشم , تور تایلند , ,
:: برچسب‌ها: رمضانی , غرب , فلسفه , فیلسوف , گفتگو ,
:: بازدید از این مطلب : 248
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 38 صفحه بعد