نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

مصاحبه اختصاصی با حسنا محمد زاده

سایت شاعران پارسی زبان در دومین گفتگوی اختصاصی خود با شاعران، پای صحبت های شاعر جوان و موفق آیینی حسنا محمد زاده نشسته است که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم .

باسلام و خسته نباید و تشکر بابت اینکه وقتتان را برای این گفتگو به ما اختصاص دادید.
1.روزگارتان چگونه می گذرد شاعر!؟کمی از خودتان بگویید متولد چه سالی هستید و چند سال است که وارد فضای ادبیات شدید و از تالیفاتتان بگویید؟
 
با سلام و تشکر از لطف و بزرگواریتان
من متولد دهم مهرماه سال 1361در کاشان هستم.
پدر مرحومم کارمند آموزش و پرورش و هم بود و تشویق‌های پی‌در‌پی او برای خواندن کتاب‌های شعر و نثرادبی
اولین 
شاعری ام به زمان تحصیل در مقطع راهنمایی برمی‌گردد

و در سال 85 برای اولین بارسطح شعرم را 
با شرکت در جشنواره‌های ملی آزمودم و از آن پس جدی تر از قبل به شعر پرداختم اولین مجموعه شعرم  در بهار 89 روانه بازار کتاب شد .
 
آثار انتشار یافته ام عبارت اند از :
1.مجموعه «هنوز قلب قلم درد می کند...برگرد!»، نشر آرام دل و برنده سیزدهمین جایزه کتاب فصل
2.مجموعه « عشق های بی حواس» ،
3. مجموعه رباعی« یک مشت آسمان»، نشر فصل پنجم
 4.مجموعه « خورشید های توأمان »،نشرآرام دل ، برگزیده جایزه کتاب سال قلم زرین
5. مجموعه « سربه 
مهر » ، نشر جمهوری

6.مجموعه «جوهر جان » ، نشر هزاره ققنوس، برگزیده دومین جشنواره کتاب انقلاب
7. مجموعه  «زیر هر واژه آتشفشان است » در دست انشار - نشر سوره مهر
 
 
2.تنهایی هایتان را با که تقسیم می کنید؟
 
با داشتن خانواده ای مهربان و دوستانی زلال کمتر احساس تنهایی می کنم اما دوست دارم ساعت های تنهایی ام را فقط با شعر و کتاب هایم قسمت کنم .
3.با دنیای سیاست نسبتی دارید؟
 
 در ذهن من مفهوم انسان از که احساس می کنم هر چه روز از روز می گذرد بیشتر جایشان را به ضد ارزش ها می دهند.
مسلما کسی که دستی به قلم دارد  نه تنها باید خود دغدغه‌ي مبارزه و آزادي مردم را در دل بپروراند  بلكه باید با قلمش  تمام جامعه را دعوت به توجه به اين مقوله ‌كند . اما نباید از این مهم غافل شد که سیاست زدگی محض آفت بزرگی برای شعر و شاعر است چرا که شعر باید آیینه ی احساسات درونی شاعر هم باشد چه بسا که بسیاری دیگر بتوانند با آن همذات پنداری کنند
بدون شک شاعری که می تواند احساس و عواطفش را به زیبایی در شعر به نمایش در آورد نمي‌تواند  از دردجامعه و دیگر انسان ها برای مثال غزل تب پاییز :
 
اردیبهشتم در تب پاییز گم شد
در برگ 
ریزان های وهم آمیز گم شد
 
هی دانه دانه دانه گل های انارم
در بادهای وحشی و یکریز گم شد
 
تاریخ من با آخرین اسطوره هایش
بین غبار لشکر چنگیز گم شد
 
فریادهای سینه ی مشروطه خواهم
پشت سکوت ممتد تبریز گم شد
 
من ماندم و ماه و شبی یلدایی اما
ابری رسید از راه ماهم نیز گم شد
 
دیوانه ای با کفش های وصله دارش
در کوچه ی عشقی خیال انگیز گم شد
دکتر معتمد نقد زیبایی بر این شعر نوشته اند به گفته ی ایشان :
« گاهی" من" در شعر ، فردی نیست و مانند "من " های نمادین شعر نیما کلی ست و هر فرد مسئولی که تلاش دارد مردم را نسبت به واقعه ای آگاه نماید با این شعر به همذات پنداری و اینهمانی می رسد
شاعر در بیتی  فضای مد نظرش را که ممکن است برای هرکس به گونه ای تأویل شود به واقعه ای تاریخی مثل قیام مردم تبریز ارجاع می دهد
از سوی دیگر نماد انسانی "من"راوی شده برای تأکید بر حضور پاییز و برگریزان در تقابل اردیبهشت و بهار که این تقابل شاعرانه ، عناصربه کار رفته  را از سطح یک نشانه ی دلالت گرایانه و استعاری بالاتر برده است تا نتوان به راحتی مفهوم نهایی را متصور شد و این همان هدفی ست که در کاربرد نماد بخصوص در حوزه ی سمبولیسم اجتماعی مد نظر است و مهمتر این که دیوانه ای با کفش های وصله دار تا چه اندازه  می تواند ذهن ها را به چالش  بکشاند و در هر ذهنی چگونه به تأویل بیانجامد
 
4.ایا شعر در همه حال به سراغتان می آید یا فقط در اوقات دلتنگی؟

 
 نه در همه حال ...مخصوصا در مواقعی که مسأله یا مشکلی به شدت ذهنم را درگیر کرده باشداصلا نمی توانم بنویسم. نوشتن برای من با اولین جرقه ذهنی و جوشش یک بیت شروع می شود که فقط مربوط به مواقع دلتنگی هم نیست گاهی ممکن است در اثر دیدن فیلمی تأثیر گذار باشد یا نشستن پای درد دل دوستی یاخواندن داستان و یا مساله ای که ذهن  جامعه را به خود درگیر کرده است و خیلی موارداتفاقی دیگر که از زاویه های متفاوت مرا به خود مشغول می کنند .
  
5.چقدر علاقه مندی خانواده- پدر و مادر یا همسر و فرزندان- به شعر می تواند اثر مثبت یا منفی بر زندگی شاعرانه یک شاعر بگذارد؟اصلا دخیل هست این مساله؟
 
اگرچه معتقدم در وهله اول پیگیری و تلاش و استعداد نهفته ی یک شاعر و البته میزان مطالعه اش بیشترین تأثیر رابر شعر و زندگی شاعرانه اش دارد اما آنچه که مسلم است و غیر قابل انکار، حمایت های خانواده است. گاهی با خودم فکر می کنم که شاید اگر از همان کودکی پدرم نوشته های مرا جدی نمی گرفت و دنبال نمی کرد و در نوجوانی به شعر های دست و پا شکسته ام بها نمی داد و مادرم مرا به خواندن کتاب های شعر تشویق نمی کرد من هیچ وقت شاعر نمی شدم حتی در همین سال های نه چندان دور ،اگر حمایت های بی دریغ همسرم و آرامش فضای خانه نبود نمی توانستم به راحتی دغدغه های ذهنی ام را به زبان قلم بیاورم .
 
6.داعش و تکفیری بیشتر بغض به گلویتان می آورد یا بی مهری ارباب بی مروت فرهنگ و هنر؟
از منظر من هیچ مساله ای هر اندازه مهم ، برای من که در عرصه ی فرهنگ فعالیت دارم به قول شما بی مهری اربابان فرهنگ و هنر ، و برای بقیه دیدن بی مهری در هر زمینه ی دیگری  نمی تواند به اندازه جنایت های وحشیانه داعش و تکفیری درد آور باشد چرا که این ها قلب انسانیت را به درد آورده اند .
 
 
7.مثل اغلب ماها به دنیای مجازی گراییده و در آن مستحیل شده اید یا نه ؛ هنوز هم کتاب می خوانید و با کتاب رفیقید؟
 
در دنیای مجازی هم گاهی حضور دارم اما تمام تلاشم بر این است که فقط به عنوان یک دنیای مجازی به آن بنگرم نه بیشتر... متاسفانه دیده می شود که خیلی ها چنان دلبسته و وابسته ی همین دنیای مجازی شده اند که در آن زندگی می کنند و این اصلا خوب نیست ؛
در مورد سؤال دومتان : فقط می توانم بگویم که کتاب، بخشی جدانشدنی از زندگی من است وروزی که در آن حتی برای ساعتی مطالعه نکرده باشم برایم روز زیبایی نیست .
 
8.از سرودن به یک منوال خسته نشده اید؟
 
من معتقدم به یک منوال و پی در پی سرودن  نه تنها ذهن را خسته می کند و باید مدتی به آن استراحت داد بلکه می تواند از قدرت و توان نفوذ شعر هم بکاهد و آن را ضعیف کند .
من هم سعی می کنم سرودن برایم به یک منوال نباشد. حال و هوایم را با پرداختن به مضامین گوناگون و طبع آزمایی در قالب های مختلف شعری عوض می کنم . مثلا چون قالب اکثر سروده هایم غزل است گاهی به رباعی می پردازم که مجموعه " یک مشت آسمان " هم در همین قالب سروده شده است . گاهی قصیده و مثنوی  ...و اخیرا هم ترانه .
 
9.چه تغییر و تحولی در خود و آثارتان داده اید یا می خواهید بدهید
 
تمام تلاشم بر این است که در حوزه ی معنا  از پنجره ای بازتر و با زاویه ی دیدی متفاوت به دنیا بنگرم
ودر آثارم به حقیقت های فراموش شده بهای بیشتری بدهم .
 

 10 .به شما خبرمی دهند که برنده ی یک جایزه ی کلان و گران قدر ادبی شده اید و میلیونها تومان پول به حسابتان خواهد آمد ؛واکنش و اقدام صادقانه تان چگونه خواهد بود؟..
در حال حاضر بیشترین دغدغه ی ذهنی ام را کودکان کار به خود اختصاص داده اند شاید با چنین جایزه ی کلانی به گونه ای سرمایه گذاری می کردم که سودش کودکان کار را لااقل در زادگاه خودم بی نیاز کند  .
11.از چه کسی انتقاد دارید؟چه کسی را می خواهید نصیحت کنید؟
 
اغراق نکرده ام اگر بگویم بیشترین ضربه ها را از دروغ و تزویر خورده ام چرا که مستقما قلب و روح آدم را نشانه می گیرند
چه بسا کسانی که در ظاهر صمیمی و مهربان به نظر می رسند و در لباس دوست جلوه گری می کنند اما در خفا از فرو کردن هیچ خنجری به پشتت دریغ نمی کنند ...و دروغ که همیشه همه چیز را خراب می کند.
در جایگاه نصیحت کردن نیستم اما آرزو دارم از پشت نقاب ها بیرون بیاییم وخود واقعی مان باشیم  .  
 
12.برای شاعر چه سایه ای از سایه ی مرگ سنگین تراست؟
فراموشی
 
13.می گویند مسئولیت -بخصوص اجرایی اش-برای شاعر سمّ مهلک است؛ درست است؟
 مسئولیت های اجرایی را کمتر پذیرفته ام شاید همین نپذیرفتن هم  به این دلیل بوده که اغلب شاهد بوده ام دوستانی که وارد مباحث اجرایی شده اند روز به روز بیشتر از فضای شعر و آرامش ذهنی شان فاصله گرفته اند و کمتر سروده اند. پس می توان گفت که در مواردی ، سم مهلک بودن مسئولیت های اجرایی برای ذوق شاعر تشبیه اغراق آمیزی هم نیست .
 
14.اگر در عالم خیال در جزیره ای پر از شاعر شاه شاعران بشوید چه سیاستهایی اعمال می کنید؟
 
شاید اولین سیاستم این بود که شاعران واقعی را مشخص می کردم تا بقیه از وقتشان به گونه ای بهترو یا پرداختن به هنرهای دیگر بهره ببرند ودیگر اینکه کاری کنم که لازم نباشد هر کس برای  خواندن چند شعر خوب ، چند صد کتاب را  زیر و رو کند ودر نهایت دست خالی برگردد و فضایی فراهم می کردم تا تمام شاعران با فراغ بال به نوشتن بپردازند و نیاز نباشند برای دغدغه های معیشتی شان  از دنیای شعر فاصله بگیرند.
.
15.کودک درونتان به پیرسالی رسیده یا هنوز طفل بازیگوشی است؟
شاید هنوز به پیرسالی نرسیده باشد اما دیگر  دوران بازیگوشی اش  تمام شده چنانکه می توانم حس کنم دیگر آن جنب و جوش و شیطنت های سابق را ندارد .
 
16.در نهایت یک آرزوی قشنگ برای شعر و شاعران کنید و اگر حرفی باقی مانده است بفرمایید.
 
برای شعر آرزو می کنم که به جایگاه واقعی اش برسد و انگونه که قابلیت دارد به آن بها داده شود
و برای روح پاک و لطیف شاعران اینکه هیچگاه رنجیده نشود 
و برای چشم هایشان دیدن زیباترین افق های زندگی را در دنیایی بدون ظلم و نفاق و جدایی از خدا خواهانم .

 

منبع



:: موضوعات مرتبط: تور مشهد , تور کیش , تور انتالیا , تور استانبول , تور ارمنستان , تور کوش اداسی , تور مالزی , تور قشم , تور تایلند , ,
:: برچسب‌ها: مصاحبه , ایمان , شعر , شاعره , آسمان , خبر , اخبار ,
:: بازدید از این مطلب : 283
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

اعمال محدودیت‌های یک هفته‌ای در کیش/ تعطیلی جُنگ‌ها، همایش‌ها و کشتی‌های تفریحی

اعمال محدودیت‌های یک هفته‌ای در کیش/ تعطیلی جُنگ‌ها، همایش‌ها و کشتی‌های تفریحی

برخی از محدودیت‌های اعمال شده برای کنترل بیماری کرونا در جزیره کیش، از شنبه ۱۴ تیر به مدت یک هفته قابل اجرا است و بر این اساس تمام جُنگ‌ها، گردهمایی‌ها، همایش‌ها و کشتی‌های تفریحی به مدت یک هفته اجازه فعالیت ندارند.

محمدرضا رضانیا رئیس مرکز توسعه سلامت و سخنگوی شورای سلامت کیش از محدودیت های اعمال شده برای کنترل بیماری در جزیره کیش به مدت یک هفته خبر داد و گفت: با دستور غلامحسین مظفری رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش و رئیس شورای سلامت کیش برخی از محدودیت های اعمال شده برای تور کیش هتل شایان کنترل بیماری در کیش از شنبه ۱۴ تیر به مدت یک هفته قابل اجرا است.

محمدرضا رضانیا بابیان این که تمام ادارات، نهادها، سازمان ها، موسسات مالی و بیمه ای، شرکت ها و دوایر دولتی موظف به کاهش فعالیت نیروهای خود هستند اظهار داشت: تمام دستگاه های  مستقر در جزیره کیش مکلف هستند از شنبه ۱۴ تیر به مدت یک هفته با ۵۰ درصد نیرو ها به فعالیت خود ادامه دهند.

رضانیا در خصوص فعالیت افراد شاغل که دارای بیماری زمینه ای هستند گفت: تمام شاغلین گروه های حساس که دارای بیماری زمینه ای هستند و زنان باردار باید از شنبه به صورت دور کاری فعالیت کنند.

وی در خصوص اعمال محدودیت فعالیت های تمام مراکز پذیرایی، بازارها و اصناف خاطر نشان کرد: تمام بازار ها و اصناف به جز اصناف تامین کننده ارزاق عمومی تا ساعت ۲۲:۳۰ مجاز به فعالیت هستند بهترین تور کیشو مراکز پذیرایی و رستوران ها و کافی شاپ ها نیز تا ساعت ۲۴ می توانند به مشتریان خدمات ارائه دهند.

رضانیا در پایان افزود: تمام جنگ ها، گرد همایی ها، همایش ها و کشتی های تفریحی به مدت یک هفته اجازه فعالیت ندارند و در صورت مشاهده با متخلفین برخورد قانونی خواهد شد.

 

اعمال محدودیت‌های یک هفته‌ای در کیش/ تعطیلی جُنگ‌ها، همایش‌ها و کشتی‌های تفریحی

 


:: موضوعات مرتبط: تور مشهد , تور کیش , تور استانبول , تور ارمنستان , تور مالزی , تور قشم , تور تایلند , ,
:: برچسب‌ها: کیش , اخبارکیش , خبرهای کیش , خبر , مصاحبه , گردشگری ,
:: بازدید از این مطلب : 261
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

 

تنوع بخشی به شیوه‌های آموزش دانش آموزان ضرورت عصر کرونا

تنوع بخشی به شیوه‌های آموزش دانش آموزان ضرورت عصر کرونا

استفاده از قابلیت‌های رادیو ملی و محلی برای توسعه آموزش و پرورش به‌ویژه برای نقاط محروم کشور می تواند در شراط کرونا مثمر ثمر واقع شود.

یادداشت | مصیب شیرانی مدرس و فعال محیط زیست در کیش

بیماری همه گیر کرونا یکی از بزرگترین اختلالات در آموزش و پرورش در جهان است که تاکنون شناخته شده است و بیش از ۹۰٪ از جمعیت دانش آموزان جهان را تحت تأثیر قرار داده است.

بسیاری از کشورها برای اطمینان از این که یادگیری هرگز متوقف نمی شود به آموزش از راه دور مبتنی بر اینترنت روی آورده‌اند.

با این حال، براساس یک مطالعه اخیر توسط موسسه آمار یونسکو (UIS) و کارگروه معلمان، حدود ۸۲۶ میلیون دانش آموز (۵۰٪)، به کامپیوتر دسترسی ندارند. حدود ۷۰۶ میلیون دانش آموز فاقد دسترسی به اینترنت و ۵۶ میلیون نفر در مناطقی زندگی می‌کنند که تحت پوشش شبکه‌های تلفن همراه نیستند. بسیاری از کشورها مجبور بودند به سرعت راه‌حل‌های مؤثر را پیدا کنند و ثابت کرد که تلویزیون و رادیو جایگزین خوبی در زمینه‌ای هستند که امکان یادگیری آنلاین وجود ندارد.

نیازها چیست؟

در کشور ما در شرایط کنون تهیه تبلت یا گوشی هوشمند برای بیش از ۴۰ درصد دانش آموزان کشور امکان‌پذیر نیست. افزایش سرسام آور قیمت گوشی هوشمند، تعرفه‌ زیاد اینترنت، سرعت کم و قطعی مکرر و هزاران مشکل دیگر در کشور وجود دارد و این شرایط در استان‌های محروم خیلی بدتر می‌باشد.

لذا برای سال تحصلی جدید باید بر تنوع روش‌ها و ابزارهای آموزشی تمرکز کرد و گزینه‌های آموزش را تنوع بخشید.

آموزش رادیویی یک راهکار ارزان و همه گیر و بدون محدویت

با این وجود، راه‌اندازی و استفاده از رادیو و تلویزیون به‌عنوان ابزاری برای ارائه آموزش از راه دور چالش‌های اساسی مانند:

عدم دسترسی به محتوای آموزشی در قالب های صوتی و تصویری

مشکلات کشورها برای تولید محتوا از نظر کمیت و کیفیت در زمان کوتاه

عدم همکاری های از قبل موجود برای طراحی و پخش محتوای آموزشی.

نیاز به برقراری ارتباط و همکاری بین متخصصان آموزش و پرورش و متخصصان بخش صدا و تصویر برای تولید برنامه های آموزشی.

عدم دانش و تخصص در نظارت و ارزیابی یادگیری …

اجرای موفقیت آمیز آموزش‌ها براساس تجربیات جهانی در سه جنبه اصلی باید متمرکز باشد: همکاری، عمل‌گرایی و رویکرد یادگیرنده محور است که بدون همکاری موفقیتی حاصل نمی شود.

همکاری بین پخش‌کنندگان، مسئولان آموزش و پرورش و مربیان عامل اصلی موفقیت در اجرای برنامه‌های آموزشی مبتنی بر رادیو و تلویزیون است.

آموزش مبتنی بر رادیو در عصر کرونا

امروزه با مختل شدن آموزش به‌واسطه کرونا برای میلیاردها دانش آموز در سراسر جهان، آموزش رادیو اهمیت خود را به‌عنوان یک وسیله مؤثر، قابل اعتماد و بسیار شخصی در یادگیری که می تواند به میلیون‌ها دانش آموز را فارق از اینکه در کجا قرار دارند را تحت پوشش قرار دهد. پرواز کیش در حالی که وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، درحال تلاش برای اقدامات یادگیری جایگزین(تولید نرم افزار شاد)  است بسیار از دانش به دلیل عدم دسترسی به اینترنت و یا حتی داشتن گوشی هوشمند امکان استفاده از فرصت آموزشی را از دست می‌دهند.

اما  استفاده از رادیو مزایای زیادی دارد. تجربیات جهانی از تاثیرات شگرف این وسیله در بسیاری از کشورها حکایت می‌کند. اگر یادگیری و آموزش رادیوی دروس مدرسه مبتنی بر برنامه درسی را تدوین کنیم، رادیو می‌تواند نقش مهمی در فراهم آوردن فرصت‌های یادگیری ایفا کند.

یادگیری صوتی مزایای اضافی را به همراه می‌آورد، زیرا نشان داده شده است که دانش آموزان در حفظ کردن تمرکز به دانش آموزان کمک می‌کنند. 

آموزش رادیویی می‌توان محدویت سنی آموزش حضوری را نیز حل نماید. به باز ماندگان تحصیل نیز کمک نماید.

پروژه‌های موفقیت آمیز رادیویی آموزشی هم به برنامه‌ریزی جامع و هم پیچیده نیاز دارند. تیم برنامه ریزی آموزش رادیویی باید در چندین زمینه فنی، اجتماعی و آموزشی دانش و توانایی داشته باشد.

تنوع بخشی به شیوه‌های آموزش دانش آموزان ضرورت عصر کرونا

 



:: موضوعات مرتبط: تور کیش , تور انتالیا , تور استانبول , تور هند , تور ترکیه , تور چین , تور ارمنستان , ,
:: برچسب‌ها: کیش , کرونا , جزیره , خبر , خبرفوری , اخبار گردشگری ,
:: بازدید از این مطلب : 251
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

صحبت‌های جنجالی پیشکسوت فوتبال کیش؛

رئیس هیئت برکنار شده اما لابی‌گرها اجازه خروج نمی‌دهند/ به‌خاطر تولد فینال ساحلی ۲ هفته به تأخیر افتاد/ فکر می‌کردیم زیر نظر تهران برویم بهتر است اما بدتر شد

گفتگوی اختصاصی سایت فوتبال جزیره با آقای سید حسین اوجی پیشکسوت فوتبال کیش را در ادامه می‌خوانید:

  • ابتدا خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید و بگویی از چه سالی به کیش آمدید؟

سال ۱۳۷۴ به‌مدت ۱۱ سال ریاست اداره آتش نشانی جزیره کیش را بر عهده داشتم و از همان زمان به جزیره آمدم، به همین دلیل به جزیره کیش منتقل شدم، بعد از آن در شرکت‌های هلیکوپتری کار می‌کردم. در حال حاضر کار خاصی ندارم و در یکی از مجتمع‌های مسکونی کیش مدیریت می‌کنم، در صدد آن هستیم که یک تیم فوتبال برای مجتمع تشکیل دهیم.

در دوران حضورم در آنش نشانی، از آنجایی که آتش نشانان باید بدنی ورزیده داشته باشند و ورزشکار باشند توانستیم تیم آتش‌نشانی کیش را تشکیل دهیم، در آن زمان جزیره از تور کیش امکانات ورزشی خوبی بهره‌مند نبود مثلا زمین فوتبال خاکی بود، برای بازی‌ها از داوران خارج از جزیره دعوت می‌شد، امکانات پزشکی در کنار زمین بازی برای ورزشکاران نبود.

آتش نشانی خدماتی مثل در اختیار قرار دادن کیش آمبولانس در هنگام بازی و ارائه خدمات پزشکی در کنار زمین و … را به هیئت فوتبال کیش ارائه داد و همین مسائل باعث شد که در کنار هیئت فوتبال قرار گیرم.

  • از زمانی که در تیم فوتبال آتش نشانی و کامران کیش بودید بگویید؟

بیشتر بچه‌های آتش نشانی در آن زمان در تیم شرکت خدمات کیش بازی می‌کردند، تیم شرکت خدمات یک تیم استخوان دار و قوی بود، آتش نشانان نیز تیم فوتسال را تشکیل داده بودیم و در جام رمضان همیشه مقام‌های اولی و یا دومی از آن ما بود.

در جام رمضان با تیم ارم کیش که یک تیم عالی بود و بازیکنان سرشناسی همچون وحید شمسایی را داشت بازی کردیم و ما تنها تیمی بودیم که توانستیم جلوی این تیم مقاومت کنیم و کمترین گل خورده را داشتیم و در نهایت مقام دوم را کسب کردیم.

مسئولیت سرپرستی تیم کامران کیش بر عهده من بوده، این تیم بازیکنان خیلی خوبی داشت و در جام رمضان اول شد، آقای پازوکی هم مربی تیم بود، در آن زمان تیم خوبی داشتیم.

  • سرپرست چه نقشی در یک تیم فوتبال دارد؟

سرپرست در واقع پدر تیم است و تیم را آماده می‌کند، از شرایط روحی گرفته تا خدمات، و حمایت کامل را از بازیکنان به‌عمل می‌آورد، سرپرست اگر بازیکن خوبی ببیند به سرمربی نیز پیشنهاد می‌دهد، علاوه بر تیم‌های آتش نشانی و کامران کیش سرپرست تیم‌های دیگر از جمله تیم پیشکسوتان بودم.

  • در هیئت فوتبال کیش هم سابقه فعالیت داشته‌اید؟

با توجه به شرایط کاری که در آن حضور داشتم دوستان محبت کردند و سال ۱۳۸۰ اولین حکم را برای کمیته اجرایی به بنده دادند و چند سال بعد نیز مسئولیت کمیته انضباطی به من سپرده شد. در آن زمان آقای خسروانی رئیس هیئت فوتبال بود و آقای ارزانی دبیرهیئت فوتبال بودند و شرایط خیلی خوبی بود.

تیم فوتبال کیش زیر مجموعه استان هرمزگان بود و نرخ تور کیش استقلالی از خود نداشت، بهترین شرایط در همان زمان بود، نه فدراسیون تهران و نه هیئت فوتبال بندرعباس هیچ جا کاری به ما نداشتند.

در آن زمان مجموعه المپیک وجود خارجی نداشت و زحمت فراوان برای درست شدن آن کشیده شد اما اکنون فوتبال جزیره کیش شرایط خوبی ندارد.

  • چرا از فوتبال هیئت فوتبال کیش جدا شدید؟

من از سال ۱۳۸۰ در هیئت فوتبال کیش بودم آن زمان مستقل نبود و شرایط خوبی بود، اما دوستان شرایطی را به وجود آوردند که هیئت فوتبال بلیط کیش تهران و موسسه کیش مستقل شد و زیر نظر فدراسیون تهران رفت، دارای صندلی و حق رای شد و از آن زمان به بعد فوتبال کیش رو به افول رفت، کم کم دوستان آقای خسروانی و ارزانی نیز از مجموعه جدا شدند و کسانی جایگزین شدند که بیشتر به فدراسیون وصل بودند و به نوعی فقط می‌خواستند از امکانات فدراسیون استفاده کنند.

همین باعث شد که فوتبال کیش رها شود و من به همین دلیل خودم را از هیئت فوتبال کیش جدا کردم،  فوتبالی‌های کیش با آن همه استعداد نابود شدند.

قبل از اینکه به تهران متصل شویم فوتبال کیش تورهای لحظه آخری کیش حرفی برای گفتن داشت دارای لیگ و دسته بود، ۱۱ تیم در لیگ فوتبال کیش بازی می‌کردند، مربیان خوب و تیم‌های خوب داشتیم از جمله آقای حاج رضایی، آقای نظری و آقای معینی بودند.

کلاس‌های داوری آقای نظری برگزار می‌شد و همه بدون هیچ چشم داشتی درگیر بودند و کار می‌کردند اما از وقتی که به فدراسیون متصل شدیم همه چیز سقوط کرد.

  • چه چیزی باعث شد فوتبال کیش مستقل گردد و به فدراسیون تهران وصل شود؟

در آن زمان همه فکر می کردند اگر به فدراسیون متصل شویم شرایط بهتر می شود اما در واقع فدراسیون است که به ما احتیاج دارد نه ما به فدراسیون، فدراسیون می‌تواند از امکانات ما بهره‌مند شود.

مدیرعامل موسسه ورزش و هیئت فوتبال بود که دوست داشتند به تهران وصل شوند و مستقل شوند و این پتانسیل بالا باید جایگاهی می‌داشت، اتفاق خوبی بود اما خب دوستان به بیراهه رفتند و نتوانستند کاری کنند و اگر کسی اعتراضی داشت با

لیگ کیش که ۱۱ تیم داشت به چهار تیم رسید و با چهار تیم لیگ برگزار شد، افرادی که بعد آمدند وضعیت خیلی بدتر شد، مشخص نبود این افراد را چه کسانی انتخاب می کنند چرا باید رئیس هیئت بومی نباشد و از خارج کیش تعیین گردد.

اوج فوتبال کیش دهه ۸۰ بود در آن زمان خیلی ارتقا پیدا کردیم و کیش تیم های زیادی داشت ولی اکنون نامی از این تیم ها نیست.

جزیره کیش با توجه به اقلیم خوبی که دارد زمینه نرخ ویژه تور کیش فوتبال ساحلی در آن بسیار است مثل دیگر شهرها نیست که برای بازی شن و ماسه تهیه کنند ، تور کیش هتل سیمرغ شرایط و امکانات خوبی داریم اما از آن استفاده نمی شود.

در سال گذشته فوتبال ساحلی بین تیم های داخلی جزیره کیش برگزار شد اما رئیس هیئت به دلیل نبودن در زمان بازی‌ها در جزیره بازی فینال را برای ۲ هفته بعد تعیین کرد که از شور و هیجان بازی‌ها کاسته شد.

در روز فینال، در مراسم اهدای جوایز رئیس هیئت دلیل دیر برگزار شدن مسابقه را تولد خود مشخص کند که درست پرواز شیراز به کیش همزمان با این روز باشد این یعنی خود نشان دادند.

وقتی رئیس هیئت فوتبال نباشد هیچ نظارتی نیست، نظارت بر کلاس‌های فوتبال، برنامه ریزی بازی‌ها و… وجود ندارد، وقتی در جزیره نباشد بر هیچ چیزی نظارتی ندارد.

موسسه ورزش با پتاسیل‌هایی که دارد از خود یک تیم و یک مدرسه فوتبال ندارد و همه چیز بدون نظارت خصوصی سازی شده است.

موسسه باید تیم تشکیل بدهد که بیرون از کیش بازی کند کیش به‌عنوان یک برند مطرح گردد.

کلاس‌های فوتبال تشکیل می‌شود مربی‌هایی که هیچ دوره مربیگری ندیده‌اند و هنوز در لیگ بازی می‌کند به بچه‌ها آموزش می‌دهند این آسیب می‌زند وقتی می‌گوییم باید نظارت باشد یعنی اینکه بدانیم چه کسانی سرپرست هستند ، به بچه‌ها آموزش می‌دهند و چه مدرکی دارند.

  • آقای اوجی به نظر شما در راس هیئت فوتبال کیش چه کسانی باید باشند؟

قبلا هم گفتم ما نیاز نداریم به فدراسیون وصل باشیمنرخ تور کیش بلکه فدراسیون است که نیاز به ما دارد و باید به ما متصل باشد، ما در گذشته نزدیک تیم های بزرگ مثل استقلال و پرسپولیس و … در کیش اردو می زدند و استیل آذین با آن همه مهره با افتخارش در مقابل تیم کیش بازی کرد، کیش بازیکن و مربی خوب دارد به نظر من اگر فرد بومی انتخاب شود بهتر است که هم شناخت دارد و هم در جزیره زندگی می‌کند و نظارت بر همه امور دارد‌.

چند وقت پیش جناب آقای مظفری برای امضا تفاهم نامه همکاری به فدراسیون تهران رفته بودند و جالب توجه است که رئیس هیئت فوتبال کیش همراه آنان نبوده است، چون این شخص حضور ندارد و کاری نمی‌کند.

  • چه کسی رئیس هیئت فوتبال را انتخاب می کند؟

رئیس هیئت فوتبال پیشنهاد منطقه آزاد است و فدراسیون آن را تعیین می کند، جالب اینجاست که آنقدر لابی‌گری هست که رئیس هیئت فوتبال کیش توسط دکتر

  • آیا منطقه آزاد و موسسه ورزش در فوتبال کیش موثر است؟

بله موثر است، آنها صاحب نظران فوتبال کیش هستند و پیگیر مسائل، دخالت و نظر دارند از جناب مظفری خواهش می‌کنم به جمع بندی این موضوع نیز بپردازند و تکلیف این قضیه مشخص کنند.

  • آیا از پتانسیل انسانی و افراد توانمند در فوتبال کیش استفاده می شود؟

استفاده نمی‌شود، ببینید در طول یک سال گذشته چقدر کمیته‌ها و مسئولین آن عوض شدند از بین آنها چند نفر فوتبالی بودند و هستند.

مسئولین دنبال کانال‌هایی هستند که قدرت داشته باشند و حکم بدهند و روزی برایشان فایده‌ای داشته باشد، اینها همه لابی‌گری را نشان می‌دهد.

  • اگر خودتان رئیس هیئت فوتبال کیش شوید چه می کنید؟

اول از همه یک فراخوان می‌دهم و افراد صاحب نظر را دور هم جمع می‌کنم و اتاق فکر تشکیل می‌دهم، از دوستان قدیمی و صاحب‌نظران از همه نظرات استفاده می‌کنیم. کاری که اکنون نمی‌شود و مشکل فوتبال کیش را نمی‌دانند، باید از افراد قدیمی و صاحب نظر استفاده شود تا مشکل فوتبال کیش شناسایی شود.

  • از ۱ تا ۱۰۰ به عملکرد فوتبال کیش چه عددی می دهید؟

به نظر من شاید ۱۰ هم ندهم متاسفانه فوتبال کیش قابل نمره دادن نیست و رو به افول است.

  • آرزوی شما برای فوتبال کیش چیست؟

آرزوی من این است که به دهه هشتاد برگردیم ، چون در آن زمان نقطه اوج فوتبال کیش بود.

  • به عنوان حرف پایانی اگر سخنی است بگویید ؟

اگر تندی کردیم ببخشید عذرخواهی می کنم من تنها ناراحتیم تیم فوتبال کیش است، فوتبالی که عالی بود و اکنون خراب شده باید فکری برای فوتبالی کیش کنیم و تغییر و تحول لازم را انجام دهید.

رئیس هیئت برکنار شده اما لابی‌گرها اجازه خروج نمی‌دهند/ به‌خاطر تولد فینال ساحلی ۲ هفته به تأخیر افتاد/ فکر می‌کردیم زیر نظر تهران برویم بهتر است اما بدتر شد

 



:: موضوعات مرتبط: تور مشهد , تور کیش , تور انتالیا , تور استانبول , تور ارمنستان , تور مالزی , تور قشم , ,
:: برچسب‌ها: فوتبال , فوتبال کیش , کیش , اخبار , خبر , خبرفوتبال , ورزشی , گردش , گردشگری , اخبار گردشگری ,
:: بازدید از این مطلب : 235
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

صحبت‌های جنجالی پیشکسوت فوتبال کیش؛

رئیس هیئت برکنار شده اما لابی‌گرها اجازه خروج نمی‌دهند/ به‌خاطر تولد فینال ساحلی ۲ هفته به تأخیر افتاد/ فکر می‌کردیم زیر نظر تهران برویم بهتر است اما بدتر شد

گفتگوی اختصاصی سایت فوتبال جزیره با آقای سید حسین اوجی پیشکسوت فوتبال کیش را در ادامه می‌خوانید:

  • ابتدا خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید و بگویی از چه سالی به کیش آمدید؟

سال ۱۳۷۴ به‌مدت ۱۱ سال ریاست اداره آتش نشانی جزیره کیش را بر عهده داشتم و از همان زمان به جزیره آمدم، به همین دلیل به جزیره کیش منتقل شدم، بعد از آن در شرکت‌های هلیکوپتری کار می‌کردم. در حال حاضر کار خاصی ندارم و در یکی از مجتمع‌های مسکونی کیش مدیریت می‌کنم، در صدد آن هستیم که یک تیم فوتبال برای مجتمع تشکیل دهیم.

در دوران حضورم در آنش نشانی، از آنجایی که آتش نشانان باید بدنی ورزیده داشته باشند و ورزشکار باشند توانستیم تیم آتش‌نشانی کیش را تشکیل دهیم، در آن زمان جزیره از تور کیش امکانات ورزشی خوبی بهره‌مند نبود مثلا زمین فوتبال خاکی بود، برای بازی‌ها از داوران خارج از جزیره دعوت می‌شد، امکانات پزشکی در کنار زمین بازی برای ورزشکاران نبود.

آتش نشانی خدماتی مثل در اختیار قرار دادن کیش آمبولانس در هنگام بازی و ارائه خدمات پزشکی در کنار زمین و … را به هیئت فوتبال کیش ارائه داد و همین مسائل باعث شد که در کنار هیئت فوتبال قرار گیرم.

  • از زمانی که در تیم فوتبال آتش نشانی و کامران کیش بودید بگویید؟

بیشتر بچه‌های آتش نشانی در آن زمان در تیم شرکت خدمات کیش بازی می‌کردند، تیم شرکت خدمات یک تیم استخوان دار و قوی بود، آتش نشانان نیز تیم فوتسال را تشکیل داده بودیم و در جام رمضان همیشه مقام‌های اولی و یا دومی از آن ما بود.

در جام رمضان با تیم ارم کیش که یک تیم عالی بود و بازیکنان سرشناسی همچون وحید شمسایی را داشت بازی کردیم و ما تنها تیمی بودیم که توانستیم جلوی این تیم مقاومت کنیم و کمترین گل خورده را داشتیم و در نهایت مقام دوم را کسب کردیم.

مسئولیت سرپرستی تیم کامران کیش بر عهده من بوده، این تیم بازیکنان خیلی خوبی داشت و در جام رمضان اول شد، آقای پازوکی هم مربی تیم بود، در آن زمان تیم خوبی داشتیم.

  • سرپرست چه نقشی در یک تیم فوتبال دارد؟

سرپرست در واقع پدر تیم است و تیم را آماده می‌کند، از شرایط روحی گرفته تا خدمات، و حمایت کامل را از بازیکنان به‌عمل می‌آورد، سرپرست اگر بازیکن خوبی ببیند به سرمربی نیز پیشنهاد می‌دهد، علاوه بر تیم‌های آتش نشانی و کامران کیش سرپرست تیم‌های دیگر از جمله تیم پیشکسوتان بودم.

  • در هیئت فوتبال کیش هم سابقه فعالیت داشته‌اید؟

با توجه به شرایط کاری که در آن حضور داشتم دوستان محبت کردند و سال ۱۳۸۰ اولین حکم را برای کمیته اجرایی به بنده دادند و چند سال بعد نیز مسئولیت کمیته انضباطی به من سپرده شد. در آن زمان آقای خسروانی رئیس هیئت فوتبال بود و آقای ارزانی دبیرهیئت فوتبال بودند و شرایط خیلی خوبی بود.

تیم فوتبال کیش زیر مجموعه استان هرمزگان بود و نرخ تور کیش استقلالی از خود نداشت، بهترین شرایط در همان زمان بود، نه فدراسیون تهران و نه هیئت فوتبال بندرعباس هیچ جا کاری به ما نداشتند.

در آن زمان مجموعه المپیک وجود خارجی نداشت و زحمت فراوان برای درست شدن آن کشیده شد اما اکنون فوتبال جزیره کیش شرایط خوبی ندارد.

  • چرا از فوتبال هیئت فوتبال کیش جدا شدید؟

من از سال ۱۳۸۰ در هیئت فوتبال کیش بودم آن زمان مستقل نبود و شرایط خوبی بود، اما دوستان شرایطی را به وجود آوردند که هیئت فوتبال بلیط کیش تهران و موسسه کیش مستقل شد و زیر نظر فدراسیون تهران رفت، دارای صندلی و حق رای شد و از آن زمان به بعد فوتبال کیش رو به افول رفت، کم کم دوستان آقای خسروانی و ارزانی نیز از مجموعه جدا شدند و کسانی جایگزین شدند که بیشتر به فدراسیون وصل بودند و به نوعی فقط می‌خواستند از امکانات فدراسیون استفاده کنند.

همین باعث شد که فوتبال کیش رها شود و من به همین دلیل خودم را از هیئت فوتبال کیش جدا کردم،  فوتبالی‌های کیش با آن همه استعداد نابود شدند.

قبل از اینکه به تهران متصل شویم فوتبال کیش تورهای لحظه آخری کیش حرفی برای گفتن داشت دارای لیگ و دسته بود، ۱۱ تیم در لیگ فوتبال کیش بازی می‌کردند، مربیان خوب و تیم‌های خوب داشتیم از جمله آقای حاج رضایی، آقای نظری و آقای معینی بودند.

کلاس‌های داوری آقای نظری برگزار می‌شد و همه بدون هیچ چشم داشتی درگیر بودند و کار می‌کردند اما از وقتی که به فدراسیون متصل شدیم همه چیز سقوط کرد.

  • چه چیزی باعث شد فوتبال کیش مستقل گردد و به فدراسیون تهران وصل شود؟

در آن زمان همه فکر می کردند اگر به فدراسیون متصل شویم شرایط بهتر می شود اما در واقع فدراسیون است که به ما احتیاج دارد نه ما به فدراسیون، فدراسیون می‌تواند از امکانات ما بهره‌مند شود.

مدیرعامل موسسه ورزش و هیئت فوتبال بود که دوست داشتند به تهران وصل شوند و مستقل شوند و این پتانسیل بالا باید جایگاهی می‌داشت، اتفاق خوبی بود اما خب دوستان به بیراهه رفتند و نتوانستند کاری کنند و اگر کسی اعتراضی داشت با

لیگ کیش که ۱۱ تیم داشت به چهار تیم رسید و با چهار تیم لیگ برگزار شد، افرادی که بعد آمدند وضعیت خیلی بدتر شد، مشخص نبود این افراد را چه کسانی انتخاب می کنند چرا باید رئیس هیئت بومی نباشد و از خارج کیش تعیین گردد.

اوج فوتبال کیش دهه ۸۰ بود در آن زمان خیلی ارتقا پیدا کردیم و کیش تیم های زیادی داشت ولی اکنون نامی از این تیم ها نیست.

جزیره کیش با توجه به اقلیم خوبی که دارد زمینه نرخ ویژه تور کیش فوتبال ساحلی در آن بسیار است مثل دیگر شهرها نیست که برای بازی شن و ماسه تهیه کنند ، تور کیش هتل سیمرغ شرایط و امکانات خوبی داریم اما از آن استفاده نمی شود.

در سال گذشته فوتبال ساحلی بین تیم های داخلی جزیره کیش برگزار شد اما رئیس هیئت به دلیل نبودن در زمان بازی‌ها در جزیره بازی فینال را برای ۲ هفته بعد تعیین کرد که از شور و هیجان بازی‌ها کاسته شد.

در روز فینال، در مراسم اهدای جوایز رئیس هیئت دلیل دیر برگزار شدن مسابقه را تولد خود مشخص کند که درست پرواز شیراز به کیش همزمان با این روز باشد این یعنی خود نشان دادند.

وقتی رئیس هیئت فوتبال نباشد هیچ نظارتی نیست، نظارت بر کلاس‌های فوتبال، برنامه ریزی بازی‌ها و… وجود ندارد، وقتی در جزیره نباشد بر هیچ چیزی نظارتی ندارد.

موسسه ورزش با پتاسیل‌هایی که دارد از خود یک تیم و یک مدرسه فوتبال ندارد و همه چیز بدون نظارت خصوصی سازی شده است.

موسسه باید تیم تشکیل بدهد که بیرون از کیش بازی کند کیش به‌عنوان یک برند مطرح گردد.

کلاس‌های فوتبال تشکیل می‌شود مربی‌هایی که هیچ دوره مربیگری ندیده‌اند و هنوز در لیگ بازی می‌کند به بچه‌ها آموزش می‌دهند این آسیب می‌زند وقتی می‌گوییم باید نظارت باشد یعنی اینکه بدانیم چه کسانی سرپرست هستند ، به بچه‌ها آموزش می‌دهند و چه مدرکی دارند.

  • آقای اوجی به نظر شما در راس هیئت فوتبال کیش چه کسانی باید باشند؟

قبلا هم گفتم ما نیاز نداریم به فدراسیون وصل باشیمنرخ تور کیش بلکه فدراسیون است که نیاز به ما دارد و باید به ما متصل باشد، ما در گذشته نزدیک تیم های بزرگ مثل استقلال و پرسپولیس و … در کیش اردو می زدند و استیل آذین با آن همه مهره با افتخارش در مقابل تیم کیش بازی کرد، کیش بازیکن و مربی خوب دارد به نظر من اگر فرد بومی انتخاب شود بهتر است که هم شناخت دارد و هم در جزیره زندگی می‌کند و نظارت بر همه امور دارد‌.

چند وقت پیش جناب آقای مظفری برای امضا تفاهم نامه همکاری به فدراسیون تهران رفته بودند و جالب توجه است که رئیس هیئت فوتبال کیش همراه آنان نبوده است، چون این شخص حضور ندارد و کاری نمی‌کند.

  • چه کسی رئیس هیئت فوتبال را انتخاب می کند؟

رئیس هیئت فوتبال پیشنهاد منطقه آزاد است و فدراسیون آن را تعیین می کند، جالب اینجاست که آنقدر لابی‌گری هست که رئیس هیئت فوتبال کیش توسط دکتر

  • آیا منطقه آزاد و موسسه ورزش در فوتبال کیش موثر است؟

بله موثر است، آنها صاحب نظران فوتبال کیش هستند و پیگیر مسائل، دخالت و نظر دارند از جناب مظفری خواهش می‌کنم به جمع بندی این موضوع نیز بپردازند و تکلیف این قضیه مشخص کنند.

  • آیا از پتانسیل انسانی و افراد توانمند در فوتبال کیش استفاده می شود؟

استفاده نمی‌شود، ببینید در طول یک سال گذشته چقدر کمیته‌ها و مسئولین آن عوض شدند از بین آنها چند نفر فوتبالی بودند و هستند.

مسئولین دنبال کانال‌هایی هستند که قدرت داشته باشند و حکم بدهند و روزی برایشان فایده‌ای داشته باشد، اینها همه لابی‌گری را نشان می‌دهد.

  • اگر خودتان رئیس هیئت فوتبال کیش شوید چه می کنید؟

اول از همه یک فراخوان می‌دهم و افراد صاحب نظر را دور هم جمع می‌کنم و اتاق فکر تشکیل می‌دهم، از دوستان قدیمی و صاحب‌نظران از همه نظرات استفاده می‌کنیم. کاری که اکنون نمی‌شود و مشکل فوتبال کیش را نمی‌دانند، باید از افراد قدیمی و صاحب نظر استفاده شود تا مشکل فوتبال کیش شناسایی شود.

  • از ۱ تا ۱۰۰ به عملکرد فوتبال کیش چه عددی می دهید؟

به نظر من شاید ۱۰ هم ندهم متاسفانه فوتبال کیش قابل نمره دادن نیست و رو به افول است.

  • آرزوی شما برای فوتبال کیش چیست؟

آرزوی من این است که به دهه هشتاد برگردیم ، چون در آن زمان نقطه اوج فوتبال کیش بود.

  • به عنوان حرف پایانی اگر سخنی است بگویید ؟

اگر تندی کردیم ببخشید عذرخواهی می کنم من تنها ناراحتیم تیم فوتبال کیش است، فوتبالی که عالی بود و اکنون خراب شده باید فکری برای فوتبالی کیش کنیم و تغییر و تحول لازم را انجام دهید.

رئیس هیئت برکنار شده اما لابی‌گرها اجازه خروج نمی‌دهند/ به‌خاطر تولد فینال ساحلی ۲ هفته به تأخیر افتاد/ فکر می‌کردیم زیر نظر تهران برویم بهتر است اما بدتر شد

 



:: موضوعات مرتبط: تور مشهد , تور کیش , تور انتالیا , تور استانبول , تور ارمنستان , تور مالزی , تور قشم , ,
:: برچسب‌ها: فوتبال , فوتبال کیش , کیش , اخبار , خبر , خبرفوتبال , ورزشی , گردش , گردشگری , اخبار گردشگری ,
:: بازدید از این مطلب : 235
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 
 

آرزوهای صلح جهانی در شبهای شعر دفاع مقدس در کیش

شب شعر دفاع مقدس کیش با حضور سه تن از شاعران برجسته کشور و جمعی از شاعران جزیره کیش در مرکز همایش های بین المللی کیش برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل سازمان منطقه آزاد کیش، در دومین شب از هفته دفاع مقدس، شب شعر با حضور معاون فرهنگی اجتماعی سازمان منطقه آزاد کیش، سه تن از شاعران برجسته و به نام کشور که در حوزه ادبیات دفاع مقدس آثار ارزشمندی سروده اند و جمعی از شاعران جزیره مرجانی کیش برگزار شد.

حضور نوجوانان از مستندات تاریخی دفاع مقدس به شمار می رود

در این مراسم پیش از قرائت اشعار، استاد عبدالجبار کاکایی با یادآوری حضور نوجوانان در عرصه دفاع مقدس که یکی از مستندات تاریخی جنگ به شمار می رود افزود: به ندرت جنگ ها از دو سو عادلانه هستند. معمولا از سویی که عادلانه است، به جنگ از منظر مقاومت و دفاع مردمی یاد می شود.

وی با تاکید بر اینکه یکی از این موضوعات مهم در ادبیات جهانکیش تور کیش بگیرد آرمانی است که در ذهن دارند. اما به وقوع پیوستن آن دور از دسترس به نظر می رسد و گاه آنقدر جنگ به زندگی انسان نزدیک می شود که شاعران را هم تحت تاثیر قرار می دهد.

این شاعر نام آشنای کشور خاطر نشان کرد: یکی از ویژگی هایی که در دل جنگ خلق شد شعر دفاع مقدس است که برگرفته از واقع نگری بوده و به بیان واقعیت هایی چون حماسه ها،خشونت ها، زجرها و ناکامی ها می پردازد.

دفاع مقدس هویت جدیدی به ملت ما بخشید

استاد مصطفی محدثی خراسانی نیز در آیین شب تور کیش هتل فلامینگو  شعر کیش با بیان اینکه هویت ملی یک قوم چیزی نیست که انتظار داشته باشیم به یکباره شکل گرفته یا تغییر کند، اظهار کرد: همه بر این نکته اذعان دارند که دفاع مقدس هویت تازه ای به ملت ما بخشید اما این بدان معناتور دو شب و سه روزه کیش  نیست که ما آن را نداشتیم و در دفاع مقدس به دست آوردیم نرخ تور کیش   بلکه دفاع مقدس زمینه غبارروبی از فضیلت هایی را که در طول تاریخ داشتیم زدود ور کیش هتل شایان و به شکلی نو و فراخوان شده و پویا متجلی کرد.

وی تاکید کرد: همین اتفاق در حوزه های فرهنگی و هنری و از جمله شعر نیز رخ داد و شعر دفاع مقدس فراخوان فضیلت های تاریخ شعر فارسی است و با درآمیختن آن ها شعر فارسی به شکلی نو ارائه شد.

شاعران نو در دفاع مقدس

صابر سعدی پور دیگر استاد تور های کیش  شعر و ادبیات دفاع مقدس نیز در این مراسم گفت: برخی جنگ را با واقعیت های آن لمس کرده و قلم زدند و برخی چون من که خود را هنرمند می دانیم به زرو بلیط کیش شکل و نوعی دیگر پس از دوران جنگ با واقعیت های آن آشنا شده و آمار لمس کردیم. جامعه ادبی که با چهره واقعی جنگ، پس از خوابیدن گرد و غبارهای آنبلیط کیش تهران  روبرو شدند و آثاری که در جامعه ایجاد کرده بود لمس کردند نیز در این وادی قلم زدند.

در ادامه این شاعران به نام کشور و شاعرانی از جزیره مرجانی کیش اشعار خود را برای حاضران قرائت کردند.

در حاشیه این مراسم نمایش هترین تور کیش سمفونی میگ ها با نویسندگی، کارگردانی و اجرای بهنام کاوه به نمایش درآمد.

گفتنی است در سومین روز از هفته دفاع مقدس نمایش « دست هایت کو مم حسن » به نویسندگی: رضا گشتاسب و کارگردانی: رضا کرمی زاده و با تهیه کنندگی : وحید لک به نمایش درخواهد آمد.

علاقمندان می توانند این نمایش را که برگزیده سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر و برنده 9 تندیس از جشنواره فتح همچنین دعوت شده به جشنواره بین المللی 2020 روسیه است در ساعت 19.30 دقیقه و در مرکز همایش های بین المللی کیش سالن خلیج فارس به تماشا بنشینند.

آرزوهای صلح جهانی در شبهای شعر دفاع مقدس در کیش

 

 



:: موضوعات مرتبط: تور کیش , تور انتالیا , تور استانبول , تور ارمنستان , تور کوش اداسی , تور مالزی , ,
:: برچسب‌ها: شعر , شعرا , گفتگو , مصاحبه , ادب , ادبیات معاصر , ادبیات , پست مدرن , مدرن , زیبا ,
:: بازدید از این مطلب : 219
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

مصاحبه اختصاصی با ادریس بابر شاعر و نویسنده پاکستانی درباره شعر و ادبیات امروز پاکستان

 

فرهنگ اسلامی: خوشحال می شویم خودتان را برای مخاطبین ما معرفی بفرمایید.

ادریس بابر: در گجرانوالا (ایالت پنجاب پاکستان) متولد شدم. بیشتر مقاطع تحصیلی ام را در لاهور گذراندم. در اروپا زندگی میکنم. مهندس برق هستم و شاعر. اگر قرار باشد همه سرگزشتم را همین الان برایتان بگویم، در شعرهایم چه چیزی برای گفتن خواهم داشت؟

فرهنگ اسلامی: بله. این حرف هم درست است. بفرمایید که چه شد که به شعر روی آوردید و از چه زمانی؟

ادریس بابر: چیزی که مرا بیشتر تحت تأثیر قرار داده است، داستان بوده است. در انگلیسی یک سری کتاب های کلاسیکی بوده که از پدربزرگ لایق به نوه پسری کودن به ارث رسیدند.حالا بماند که چقدر فهمیدمشان، اما این داستان هایی که در مورد زمین ها و زمان های غریب بودند را در حالت سحر زدگی چند و چندین بار مطالعه کردم. یک شاعر چه می دانست که اینها داستانند و در بازار ادبیات بیشتر همین ها مشتری دارند و در همه جا تمامی مردم طالب اینها هستند، وگرنه من هم فروشنده همین کالای گرانبها می شدم. مطالعه کافی هم از اساطیر دینی داشته ام و عمری را در حال قهر و آشتی با آنها به سر برده ام. در زمان مدرسه از هزار و یک شب بگیر تا طلسم هوشربا به دستم رسیدند. پس از آن از داستان های نسیم حجازی و عنایت الله خان و سپس کمی پیشرفت کرده به ابن صفی و اشتیاق احمد رسیدم. در آخر هم از نذیر احمد و شرر پیش رفته تا به آزاد و فرحت الله بیگ رسیدیم در حقیقت در به درو آواره گشتم. حتما همین دربه دری بود که در سالهای بعد در زندگی من نیز راه پیدا کرد.

و این بود دورانِ عیش قبل کالج.

فرهنگ اسلامی: لابد پس از اینهمه در بدری می دانید که شعر خوب چیست به نظر شما؟

ادریس بابر: این پرسش بسیار خوبی است. انگار شاگرد کودنی سر امتحان ناگاه به پرسشی برخورد کرده باشد که پاسخ آن را در جوراب خود از قبل پنهان دارد. باید پاسخ را از جوراب خود در بیارود، بنظر من شعر خوب شعری است که به درد چیزی بخورد.

فرهنگ اسلامی: بنابراین خلاقیت شاعرانه را چگونه تعریف میکنید؟

ادریس بابر: این پرسش بسیار تکراری است. یک بار خواستم من هم در این مورد چیزی بگویم، اما با خود گفتم: آیا بیان خلاقیت، عمل غیر خلاقانه ای نیست؟ باشد، فعلا از این پرسش میگذریم. اگر شعری به خاطرم آمد، می نویسم. اگرهم نیامد که هیچ خلاقیّت در تولّد شعر است.

فرهنگ اسلامی: برای شعرگفتن و شعر خوب گفتن، چه لوازمی را لازم می دانید؛ استعداد طبیعی یا مهارت و فن؟

ادریس بابر: ایکاش در پاسخ سوال قبلی مانند جون ایلیاء عجولانه عمل نکرده بودم و مثل منیر نیازی کمی درنگ می کردم. حالا ماندم چه بگویم؟ حیف که مانند شاعران شعر آزاد نمی توانم پاسخی را که می شود در یک یا دو سطر گفت، در همین مقدار صفحات و به راحتی تمام عرض کنم. اینجا به جایی من اگر یک داستان نویسی زیرک و دانایی بود، می توانست بر مساحت یک خانه شصت متری یک، پاساژ هفت طبقه بسازد. شعر مشکلش همین است که از حرف اضافی پرهیز میکند، یا شاید هم این از خوبی شعر است.

فرهنگ اسلامی: در نویسندگی، به نوشتن برای کدام صنف علاقه مندید؟

ادریس بابر: به فیلم.

فرهنگ اسلامی: شاعر و ادیب مورد علاقه شما کیست؟

ادریس بابر: هیچکس.

فرهنگ اسلامی: شعر وقت و توجه زیادی از شاعر می خواهد و در این راه شاعر باید از خیلی چیزها در زندگی بگذرد و ایثار کند. شما چه چیزی یا چیزهایی را از دست دادید؟

ادریس بابر: در واقع برای یک شاعر شعر جای زندگی و زندگی جای شعر را پر میکند. این کار می تواند به همراه زیان و ضرر باشد، زیان و ضرر دل و دنیا. در روزگاری که پر است از جاذبه های قلابی، درویش های جعلی و صوفی های کاسب، حالا یک شاعر چه میتواند بگوید؟ و چگونه می تواند سکوت کند؟ البته در لابلای این فصل های سرد و تلخ و هدر رفته میتوان اندکی میوه شیرین نیز پیدا کند. لحظاتی را هم می توان به دست آورد که در آن از دستِ غرور “همه دانی” به “هیچ دانی” پناه برد. حالا شما به این “زیان و ضرر” بگویید یا هرچیزی دیگر. اما شاید این تعبیر درستی نیست. بعضی وقتها باید پوستت را برعکس بپوشی یعنی: نگو که بشناسندت!

فرهنگ اسلامی: حس شاعرانه چیست و شما آن را چگونه تعبیر و توصیف می کنید؟

ادریس بابر: حس شاعرانه چیز خوبی است، و یا بهتر است بگویم حس شاعرانه هم چه چیزی خوبی است! هر یکی از مخاطبین شما مفهومی از شعر شما را به شما عرضه می کند و راه خود را پیش می گیرد.حس شاعرانه، الهام، لهجه و سبک و غیره، در میان این همه اصطلاحات، چیزی که من دوستش دارم، آهنگین بودن شعر است که متضاد آن بی نظمی و شلختگی است که نیز در جای خود و به وقت مناسب، طور دیگری آهنگین بودن است. پس چه غزل، چه شعر نو، چه عشره (که بنده آن را خلق و معرفی کرده ام)، چه داستان کوتاه و رمان، همگی یک آهنگ خاص و یک ردِ آهنگِ خاص دارند و در همه اینها هزاران شکل تعاملی میان این دوتاست: طلسم، حقیقیت، گاه پنهانی و گاه آشکار! هر بیت، هر سطر و هر واژه داستانی دارد، هم گفته و هم نگفته!

فرهنگ اسلامی: در این عصر تکنولوژی شاعر چه نقشی را ایفا می کند و شعرش چگونه سودمند است یا نیست؟

ادریس بابر: تکنولوژی دنیا را دگرگون کرده است، اما دلها را نه. نتیجه این فرض کنید شما بیتی را با موضوع “ساعت” در فیسبوک به اشتراک بگذارد، تا یک ساعت بعد چند و چندین بیت با همان موضوع سر از هر گوشه و کنار در میاورند.

فرهنگ اسلامی: در مورد شعر جوان نظر شما چیست؟ آیا این شعر جایگاهی دارد؟

ادریس بابر: بله کاملا همینطور است. گذشتگان هم جایگاهی داشتند، امروزی ها هم دارند و آیندگان نیز خواهند داشت. اما تنها داشتن جایگاه کافی نیست، این فقط آغاز راه است. هرآنجه هست، دارد به “بود” تبدیل می شود. پس شاعر معاصر باید با “بودها” خدا حافظی کند و به استقبال آینده برود. نسل تازه برای این که بتواند نفس تازه ای بکشد و شعر سرشار از زندگی بسراید، نیاز به فضای مناسب دارد.

فرهنگ اسلامی: فضای موجود ادبی را شما چگونه ارزیابی می کنید؟

ادریس بابر: این پرسش به نحوه مربوط به سوال قبلی است، بنا بر این باید پاسخ آن را نیز طور دیگر داد. در این شکی نیست که ما می توانیم بگوییم که هر هنرمند و شاعر فضای شعریش را خودش معین می کند و مدام با فضای ادبی مخصوص به خود دارد زندگی می کند و آن را همراه خود حمل می کند، اما این سهل بودن از همان نوع است که در مورد آن اسد الله خان غالب گفته بود که “سهل” بودن از بسکه دشوار است، آدمی نمی تواند انسان باشد.یکی از دشواری ها این است که ادبیات و زندگی همانطور می تواند به هم پیوسته یا از هم گسسته باشند که فرد و اجتماع. مستزاد بر آن این است که یک هنرمند در یک بار زندگی خود مگر می تواند چند تا زندگی بگذراند و یک بازیگر بر روی صحنه مگر چند تا نقش می تواند بازی کند و استعداد آن را دارد؟ از کجا معلوم من مانند آن تماشاچی باشم که فیلمی را که تماشا می کند، نقش اول آن را در فیلم خودش بازی کرده باشد و اینک در تاریکی سینما نشسته و در چشمان درخشان تماشاچیان دنبال سایه و پرتوی از خود می گردد.

فرهنگ اسلامی: بهرحال حضور در میان تماشاچیان خود فضای خاصی است به همین دلیل جلسات شعرخوانی برگزار می شود بنظر شما جلسات شعر باعث رشد و ارتقای شعر می شوند یا باعث افول آن؟

ادریس بابر: جلسات شعر مفید است. ولی زمانی که همین جلسات شعر، برای پروراندن متشاعران باشند، آف ساید محسوب می شوند. امروزه بیشتر از جلسات شعر رسمی، برنامه های مشاعره و بیشتر از مجله های ادبی، رسانه های اجتماعی است که در نشر شعر و گروه های شعری فعالیت دارند که هرنوع جنس در این بازار فراهم است. از طرفی دسترسی به شعر بسیار آسان شده است، و از آن طرف هم به اسم توارد، امکان سرقت ادبی بیداد میکند.

فرهنگ اسلامی: مجله های ادبی و فرهنگی چه نقشی را در پیشبرد شعر ایفا می کنند و در عصر رسانه های اجتماعی چه جایگاهی دارند؟

ادریس بابر: خدماتی که مجله های ادبی داشته اند، اهمیت تاریخی دارند. امروزه مانند کتاب های ادبی، مجلات ادبی نیز با چالش هایی روبرو هستند، اما به جای اینکه با دنیای جدید دست به گریبان بشوند، این مجله ها به راحتی می توانند، به صورت آنلاین منتشر بشوند. برخی ها حتی سعی هم کردند این کار را انجام بدهند، اما پشتِ کار نداشتند و پشتِ کار در اینگونه موارد بسیار ضروری است؛ آن وفاداری و استواری که نه تنها سهم مجله های قدیمی و مدیران آنها، بلکه سهم کسانی که در آن مجلات می نوشتند و کسانی که آن را مطالعه می کرد نیز بوده است. ولی حالا این روایت استوار از یک سو مورد حملات روابط شخصی قرار گرفته اند و از سوی دیگر سرقت ادبی!

از طرفی هم می بینیم که پایان گروه های ادبی بدتر و عبرت انگیزتر از مجلات ادبی بودند. مانند دیگر ادارات باقی و فانی جامعه، ادبیات نیز باید وارد مراحل جدید شود.

فرهنگ اسلامی: بنظر شما موضوعات اصلی و مهم زمان ما کدام هستند؟

ادریس بابر: با گذر زمان موضوعات و اهمیت آنها تغییر می کنند. نحوه پراختن به هر موضوعی نیز به اندازه خود آن موضوع مهم است. گاهی هنر در این است که مضمون اگر گل باشد، از آن بتوان با صدها رنگ یاد کرد و تکنولوژی جدید با خود امکانات و تهدیدها هر دو را آورده است. در کنار موضوعاتی مانند آزادی، امنیت، برابری و عشق و محبت که جزء آرمان های دیرینه بشریت بوده اند، امیدهای تازه تری را نیز به ارمغان آورده است. بعضی حرفها را شما می توانید از یک تریبون بزنید، اما از تریبون دیگری خیر. برخی از موضوعات در جایی ممکن است معمول روزانه باشند، اما در جای دیگری باعث اعدام شما بشود. ما می دانیم که در این عصر وای فای و اینترنت پرسرعت چگونه برخی از مسائل اصلی را با جعل تاریخ دگرگون کرده و در آن واحد کوه را با بستن چشمها ناپدید می کنند. در این عصر مصرف فوق العاده (Super Consumer Age) می توان فرهنگ را اجاره کرد یا بعنوان قرض به کسی داد، می توان صداقت را شارژ کرد ویا دروغ شارژ کرد. من فکر میکنم همین جنگ و امنیت، اتفاقات شگفت، تضادهای محض، سانسور خودساخته، انگیزه های ضد پیشرفت و استعمار پسا استعمار است که افق های موضوعات جدید و موضوعات افق های تازه را مشخص خواهد کرد.

فرهنگ اسلامی: عشره چیست؟ چه شد که به فکر خلق و معرفی عشره افتادید؟ آیا این صنف شعری مخالفت هایی هم به همراه داشته است؟

ادریس بابر: آغاز “عشره” چند سال پیش در همان شب و روز بود که در تمام دنیا، بخصوص در کشور خودمان تغییر جدیدی در حال رخ دادن بود. اوضاع هم موافق و پر از امیدواری بود و هم مایوس کننده. نسل جدید، خواب دنیای جدیدی را می دید و از طرفی هم سعی داشتند بنیادهای آن را که ریشه در زمینه های چندین هزار ساله داشتند، نیز از میان بردارند. این اتفاق در هر دو سوی این خطی که از خون کشیده شده بود که نتیجه تقسیم نابرابر رودخانه ها، رشته کوه ها، مزارع و جنگل ها رخ داده بود و مجازات آن را دو میلیارد انسان به شکل های مختلف از جمله گسترش سلاح، جنگ های نرم و سخت، نابودی محیط، کمبود شدید آب، فساد سیاسی، نابرابری در سطح جامعه، بهره برداری اقتصادی، الغرض بلاهای گوناگونی دیدند و هنوز هم به این زجر مبتلا هستند، بدون کمترین ابراز ناراحتی. من این هم میهنان عزیزم را که می دیدم، به نظرم آنها “افراد ناکجا آباد” می آمدند. تا جایی که من می توانستم نگاه کنم، می دیدم که این نسل تازه که بیشتر ناراحت و سردرگرم بودند، به همان سمت و سویی می رفتند که درمیان رجعت و ارتقاء از بین بروند. این کیفیت همان کیفیت داستان “توبه تیک سینگ” (داستان معروف سعادت حسن منتو) بود که انسان نمی داند باید در نیتجه قاه قاه بخندد یا زار زار بگرید، جایی که انسان خود را بعنوان یک شخصیت مضحک تراژیدی تماشا می کند. از طرفی هم این یک کیفیت داستانی نبود، که کاملا حقیقی بود. در ابتداء خواستم از لیمرک (Limerick) (صنف شعر انگلیسی) استفاده کنم، اما از محدودیت های آن خسته شده و تعداد آن را از پنج مصراع به ده مصراع گسترش داده و بقیه قیید ها از جمله وزن، بحر، ردیف، قافیه و غیره را برداشتم. حالا این جنگ جهانی اول میان غزل و شعر نو باشد یا جنگ جهانی دوم میان شعر نو و شعر سپید، “عشره” کاری به کاری هیچیک از آنها نداشت و راه خود راه پیش گرفت. بنا براین “عشره” تنها صنف شعری غیر تکفیری زبان اردو گردید.

عشره از سویی دچار نقد داستانک های روزنامه ای شد که سعی بر این داشته است که منفعت بازرگانی این داستانک ها را به ارزش ادبی تبدیل کنند و بنا بر این از داستانک حمایت و پشتیبانی کرده است. از طرفی هم دوستانی که سعی بر این داشتند که کاه را به کوهی تبدیل کنند، کنار همدیگر به این خوش خیالی دامن زدند و هم دیگران را به سوی آن سوق دادند که در زبان اردو از آنجا که نمونه “داستانک” قبل از این وجود نداشته است، و چونکه بیشتر محتوای این داستان جدید (داستانک) شدیدا مشتمل بر همنوایی یا بازگشت بوده است، از این جهت با چاپلوسی این صنف را نیز یک انقلاب ادبی اعلام کنند. از طرفی هم چونکه “عشره” به جای پوشاندن زخم، قابلیت نشتر زدن به زخم ناسور را داشت، پس لازم دیده شد که بر آن هرگونه اعتراض را روا بدارند؛ حالا اکثریت محروم داخل کشور با ذهن های رجعتی و عقب مانده باشند یا اقلیت مرفه خارج از کشور با فاشیسم پنهان، هر دو گروه نمی خواستند که چیز حقیری مانند شعر که آن را هر دو گروه برای تفنن طبع خود استفاده می کردند، بیاید و سعی در عوض کردن اذهان جامعه بکند، یا برای بیداری در جامعه سهیم باشد. کسانی که به شخصی بودجه می دهند و کسانی که از جایی بودجه تهیه می کنند، قطعا نمی توانستند تحمل کنند که شاعری بیاید و پرده از اسرار دستورکار ظالمانۀ آنها که در جای دیگری همان را بطور تبلیغات مظلومانه ای جلوه می دهند و اینگونه ترکیب موفقیت آمیزی را به وجود می آورند، بردارد. آن حقیقتی که در داستان کوتاه زیر بار نمادها و در شعر مرده و دفن شده بود، هنگامی که در “عشره” به طور جدید و متنوعی از نو آشکار شد، سعی کردند از آن صرف نظر کنند، آن را نابود کنند و به اجبار آن را فروخته و از آن سود مالی ببرند که سعی بی حاصلی بوده ولی هنوز همچنان ادامه دارد. کسانی که از داخل دارند کشور را می فروشند و از خارج در بارۀ پیشرفت صحبت می کنند، نیز کاروکاسبی خود را در خطر دیدند. توطئه ای بسیار نظام مند علیه عشره آغاز گردید؛ خواستند در داغی انتخابات مرد شجاعی بیاید و شاعر را از بین ببرد همگی علیه آن فریاد زدند.

فرهنگ اسلامی: و مرثیه نگاری، در مورد مرثیه نگاری چه نظری دارید؟

ادریس بابر: در این شکی نیست که مرثیه نگاری سرمایه ای است برای ادبیات کلاسیک ما، اما همان بلایی که حدود یک چهارم قرن پیش با رد کردن اقبالِ مؤمن بر سرِ رباعی آمد، همان بلا بعد از مردود دانستن جوش ملیح آبادی بر سرِ مرثیه سرایی نیز آمد. اگر هم استکان نشسکست، چایی در آن سرد شد. بزرگانی که به سمتِ شعر اسلامی دعوت می کردند، دیگر از میان ما رفته اند. حالا باید ببینیم باقیات صالحات آنها چه کار می کنند.

فرهنگ اسلامی: از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید، بسیار سپاسگزاریم.

منبع

 



:: موضوعات مرتبط: تور انتالیا , تور ارمنستان , تور کوش اداسی , تور مالزی , تور تایلند , ,
:: برچسب‌ها: شعر , شاعران , مصاحبه , گفتگو , شاعر , فارسی ,
:: بازدید از این مطلب : 223
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

وضعیت فلسفه در ایران امروز؟

با حضور آقایان: محمد جواد پیرمرادی- مهدی طاهریان- بهزاد مرتضایی- محمدعلی رمضانی- حسین شیخ الاسلام- علی اصغر فهیمی فر- حسین رویوران- ابراهیم متقی- محمد حسن زورق

 

رمضانی:

بحث فلسفه زیر بنای فکری همه مجموعه های درون مایه و ذات انسان تفکیک پذیر نیست شاید نطقی که در عبارت «انسان حیوان ناطق است» در مکاتب فلسفه آمده داستان دیگری دارد اما ذات فلسفه و ذات تفکر و تعقل و اندیشه و داشتن تحلیل و تفسیر درباره جهان از نوع نگرش فلسفی است که این بزرگواران داشته­اند ولی وقتی می گوییم فلسفه چه وضعیتی دارد خود کلمه فلسفه به خاطر فضایی که ما در جهان امروزی در آن قرار داریم این طور نیست که دارای مفهوم واحدی باشد و تلقی واحدی از آن وجود داشته باشد.ما در آموزه های اسلامی خود مفهوم حکمت را هم داریم که گاهی هم معنا با فلسفه تلقی می شود و گاهی با تفاوت هایی در دارد و اگر هم معنا با هم بگیریم [به خصوص در حوزه فلسفه اسلامی نه مطلق فلسفه] چندان خطا نکرده ایم.اگر بگوییم موضوع بحث ما خود فلسفه است باید تعریف فلسفه را مشخص بکنیم از با غایت، فلسفه اسلامی را تعریف بکنیم فرموده اند این دانشی است که نتیجه بیت مشهور هم هست که می گوید:جهانی است بنشسته در همین حقیقت داشته باشد.یا در تعریفی دیگر علم بحقایق الاشیاء را روشن بکنیم.اگر بخواهیم فراتر نگاه بکنیم علاوه بر چیزهایی که در حوزه حکمت و فلسفه اسلامی گفتیم،نقادی عقل نظری به عنوان یکی از حوزه های قدری گسترش پیدا کرده که شهید مطهری می فرماید اگر بخواهیم برای آن چه که امروزه در دنیا به آن فلسفه می گویند عنوان مشترکی پیدا کنیم عنوان «نه علم» را باید به کار ببریم.یعنی هر چه که علم نیست را در یک جعبه می ریزند و به آن فلسفه می گویند.و معتقدند

پیرمرادی:

همان طور که گفتید را به «روش» هم می شود تعریف کرد، بازهم می توانیم تفکر عقلانی را مبنا قرار دهیم و بر این اساس جلو برویم . در ضمن بحث مشخص می شود که ما به عنوان انسان مسلمان و کسانی که وارث یک پیشینه فلسفی خاص هستیم  متفاوت با فلسفه ای که در غرب در سیصد چهارصد سال اخیر ظهور کرده فکر می کنیم و وقتی می گوییم تفکر عقلانی، تلقی ما با طرف مقابل چه تفاوتی دارد..لذا پیشنهاد می کنم که بر این اساس سوال کنیم که وضعیت فلسفه در ایران امروز چگونه است.

اگر سوال اصلی ما این است که وضعیت فلسفه در ایران امروز چیست، قطعا باید منظورمان از فلسفه روشن باشد و همان طور که می دانیم از فلسفه حتی در جهان اسلام هم تعاریف متعددی در دست است.تعاریف غربی را هم که اضافه بکنیم، با تعاریف بیشتری روبرو می شویم در یونان قدیم سقراط اولین کسی است که واژه فیلسوف را به کار برده و می گوید من فیلاسوفیس هستم یعنی دوستدار معرفت و دانش هستم. عشق به معرفت و دانایی که بارقه ای از عشق به ذات اقدس الهی است، تفلسف به معنایی که ویتگنشتاین گفته،فلسفیدن و این پندار که هر بحثی که صورت می گیرد فلسفه است(تعاریف مختلفی از فلسفه است)و می گویند دغدغه ای که قدما داشته اند و می خواستند به حقیقت و یقین برسند به هرحال در مورد فلسفه این معانی مطرح است و باید یکی از معانی که در عرف جامعه ما بیشتر به اذهان متبادر می شود را مبنا قرار بدهیم.

طاهریان:

در کلیت درست است منتهی یک عنوان متمایزی از فلسفه نیست یک تفکر گاهی عقلانی به عنوان بلغ ما بلغ است حالا می خواهد مخالف یا موافق عقیده ای باشد. این سینا می درک کرده ام. تقسیم بندی در فلسفه غرب داریم و در فلسفه اسلامی هم داریم و

پیرمرادی:

من عقل گرایی نگفتم، گفتم تفکر عقلانی که با عقل گرایی مقداری تفاوت پیدا می کند.

طاهریان:

آن چیزی که من انتظار دارم این نیست که عنوان فلسفه را تفکر عقلانی بگیریم.بلکه منظور من قدری محدود تر و یک فضای خاص تری است.

رمضانی:

تفکر عقلانی را به عنوان تعریف و روش فلسفه مطرح می کنند به نتیجه هم اشاره می کنند و می گویند نوع تفکر عقلانی که نتیجه اش گزاره های ترکیبی پیشین باشد که این جا مقداری بحث تخصصی می شود ولی قید زده می شود و بحث را از ابهام خارج می کند.

مرتضایی:

من بعد از این که از رشته فلسفه فارغ التحصیل شدم با فلسفه به معنی مصطلح و متداول در جامعه علمی فاصله گرفتم.آن چه که امروز در جامعه ما رواج دارد. دیدگاه موافق و مخالف دارد،یکی هم آن چه که در چند دانشگاه و یکی دو پژوهشگاه در سطح کشور به معنای بحث های فلسفی تخصصی رواج دارد. یعنی فلسفه به معنی آن چیزی که امروز با آن زندگی می کنیم برای این که بخواهیم بگوییم فلسفه نداریم یا داریم و اگر فلسفه داریم چه فلسفه ای داریم. مخاطبش چه کسانی هستند آیا آن بحثی که امروز در حوزه های علمی ما رواج دارد را ملاک قرار بدهیم یا آن چه در دانشگاه های ما رواج دارد را ملاک قرار بدهیم؟یا در مورد  آن چه که معتقدیم در جامعه فلسفه حاکم است صحبت کنیم؟در مورد آن چه در حوزه های که یک معنی مشترک را بگیریم که چه چیزی زیر بنای ساختار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی جامعه یا دانشگاه های دولتی دیگر تدریس می شود مرور آن چیزی است که در فلسفه های غرب بوده و در نهایتش در مورد تاریخ فلسفه کاپلستون یا فلاسفه دیگر صحبت می شود.چیزی که بخواهیم در موردش اظهار نظر بکنیم و بگوییم چیز تازه ای است که در ایران مطرح می شود از نظر من چنین نیست. این که تا چه حد چنین هست یا نیست نمی دانم،ادعایی است که مطرح کردم.این دیدگاه من است راجع به آن چه در این حوزه فلسفه می گذرد

فهیمی فر:

من به اعتبار رشته خودم که بحث فلسفه هنر و زیبایی شناسی است عرض می کنم فلسفه در غرب با این که برای عمل افق می سازد و معطوف به عمل است و را در عمل پشتیبانی می کند ما غرب را به عنوان یک جریان زنده و پر نشاط در عمل نمی بینیم ولی در تفکر ما فلسفه عبارت شده از مروری بر داشته هایی که در فلسفه غرب یا شرق است و اگر خیلی هنر بکنند کاپلستون را تدریس می کنند و در حوزه فلسفه ایران و فلسفه اسلامی هم درجه اول یک سازه فلسفی است یعنی دو سوال اصلی را مطرح می کند که جهان چیست و انسان چیست؟ اگر این دو سوال به خوبی تاویل نشود انقلاب اسلامی تبدیل به یک رفورم سیاسی می شود.بنابر این باید ببینیم چرا فکری و نیازهای فرهنگی خودمان به کار ببریم.علتش این است که دستگاه معرفت شناسی،که من اسمش را قطب نما می گذارم ،وجود ندارد که بیاید پشت هنر و معطوف باشد به قابلیت های هر رشته ای مثل سینما،مثل ادبیات داستانی،مثل شعر،مثل نقاشی،مثل معماری و چون نیست انگار در تاریکی تلاش می کنیم و یک چیزهایی را می سازیم ولی تبدیل به یک مکتب به معنایی که فیلسوفان می گویند نمی شود.این قضیه در همه ساحت اجتماع مطرح است.فلسفه برای ما شاید خیلی حمایت کننده نیست،پیشنهاد دهنده صورت های تمدنی نیست،این سومین سوال است.در صورتی که در غرب فلسفه مادی یک تمدن را ساخته است.در غرب سوالاتی که [حداقل در حوزه تخصص خودم را می گویم] در رشته های هنری می شود سوال های کاملا فلسفی است و این بستری را فراهم می کند که تجربیات در آن جا برویم می توانیم خیلی از مشکلات اجتماعی را در حیطه تئوریک مطرح کنیم اما اگر چنین نباشد و بخواهیم بگوییم مثلا تفاوت حکمت سینوی با حکمت اشراق چه بوده یا ملاصدرا چه کار کرده،شاید چندان راهنمای عمل نباشد.

پیرمرادی:

وارد آسیب شناسی شدید. شما گفتید نظام عقلانی و من استنباط کردم تعریف شما از فلسفه یک نظام عقلانی است،من گفتم اول سر این واژه به توافق برسیم تا بعد بگوییم وضعیت فلسفه چگونه است و آن وقت وارد آسیب شناسی بشویم.از گفتار شما استنباط کردم که در بحث آسیب شناسی می گویید وضعیت فلسفی ما پشتوانه عمل ما نیست.

فهیمی فر:

بیشتر در فلسفه حالت کلامی داریم.

پیرمرادی:

بله،انتزاعی است و ما را به عمل فرا نمی خواند. بسیار خوب! این چه چیزی است که ما را به عمل فرا نمی خواند؟آیا منظور ما از فلسفه، لیبرالیسم است که در غرب مطرح می شود؟یا منظورمان از فلسفه،فلسفه متعالیه است؟آن مشترکات را بگیریم،یعنی فلسفه اسلامی است با تفاوت هایش که مثلا وجه اشتراک ملاصدرا و سهروردی و ابن سینا این است که به عمل نمی خواند یا فلسفه کانت است که به عمل نمی خواند.ما که می گوییم فلسفه آیا منظورمان فلسفه غربی است یا شرقی؟شما وقتی به دانشگاه تهران می روید،آن جا از دانشجو می پرسید رشته ات چیست و می گوید رشته ام فلسفه است و واحدهایش را می گوید می بینید که صحبتی از ابن سینا نیست،صحبتی از ملاصدرا نیست ولی واژه فلسفه را به کار می برد.به که اگر بعدا گفتیم وضعیت نامناسب است آن را تبیین کنیم که چرا نامناسب است؟اگر خوب است چرا خوب است؟

طاهریان:

من فکر می کنم که اصلا مفهوم فلسفه را بحث ،بالاخره فلسفه یک مفهوم بین الاذهانی  است چه بین دیگران و چه بین ما،و به نتیجه نمی رسیم.کلا فلسفه با هر مفهومی که اعضای این جلسه یا دیگران از آن دارند یک مفهوم بین الاذهانی از فلسفه است،بعدا بیاییم بحث های بعدی را مطرح کنیم.اگر وارد آن بحث بشویم کارآمد و کاربردی نیست و در غرب هست،این یک بحث جدایی است.در بحث فلسفه ما نمی توانیم یک تصور از این بحث ارائه بدهیم من یک مخاطب کلی دارم گاهی یک نفر عوام است گاهی یک فیلسوف است و نکات دقیق و عقلانی می گوید یا به لحاظ حکمت عملی کارهایش سنجیده است، آدم گیج می شود و آخرش رها کردم.هایدگر گفت بهترین سوال این است که وجود را نمی شود شناخت و رها کرد.ما هنوز تعاریف فلسفه را به نوع قدر مشترک نمی توانیم ارائه بدهیم پس آن را رها کنیم و یک بحث دیگری را مطرح کنیم.

منبع 



:: موضوعات مرتبط: تور مشهد , تور کیش , تور استانبول , تور ارمنستان , تور کوش اداسی , تور مالزی , تور تایلند , ,
:: برچسب‌ها: فلسفه , ایران , گفتگو , بحث , نقد , غرب , شرق ,
:: بازدید از این مطلب : 233
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

وضعیت فلسفه در ایران امروز؟

با حضور آقایان: محمد جواد پیرمرادی- مهدی طاهریان- بهزاد مرتضایی- محمدعلی رمضانی- حسین شیخ الاسلام- علی اصغر فهیمی فر- حسین رویوران- ابراهیم متقی- محمد حسن زورق

رمضانی:

وقتی که بحث پیرامون تفکر عقلانی که می کنیم هم در مورد وجود می توانیم بحث کنیم هم در مورد معرفت هم در مورد جامعه هم در مورد هنر و  در مورد صنعت،در مورد تمدن و در مورد

پس منافاتی ندارد که یک تعریف نسبتا قابل قبولی داشته باشیم و از بین تعاریفی که گفته شد تعریف به روش را مورد اشاره قرار می دهیم. به خاطر سنخ بحث های فلسفی است که یک مقدار گسترده و دراز دامنه است و کارکردهایش هم قابل بحث است و به طور طبیعی فلسفه کارکردهای متفاوتی دارد یکی این که نگرش ما به جهان را می تواند سامان بدهد،حالا به هر شکلی که با روش عقلی و استدلالی به آن برسیم، دیگر این که این نظر تبدیل به عمل و رفتار حکیمانه بشود،این هم در بحث حکمت عملی مطرح است،و اگر به شکل جزئی تر بخواهیم نگاه کنیم سطرهای کتاب و قسمت های نانوشته اش هم مطالبی خواهد بود که کسی که با نگاه فلسفی نگاه می کند می تواند آن سطرها را بخواند یعنی آن خواننده عمومی نوشته ها را می خواند و یک فیلسوف کشف می کند که این نوشته ها پله به پله بالا بیاییم یا نوع نظام سازی که در قرون اخیر توسط اسپنسر مطرح شد و او  معتقد بود همین طور که ما برای شناخت جهان یک هم می آوریم می توانیم از حاصل این تفکر علمی یک نظام فلسفی تولید بکنیم که این یک خاصیت دیگری دارد که به آن فلسفه علمی می گوییم و نتایجی که علوم آورده اند را روی میز کنار غرب مطرح می کنند که آقای بیکن گفت من در مقابل منطق ارسطویی منطق تجربی را مطرح می کنم و آقای دکارت هم از شکّ دستوری خودش شروع کرد و یک فلسفه جدید را پایه گذاری کرد،کسانی هم که فلسفه نحو پشتوانه ای برای آنچه به عنوان علوم جدید وارد ایران شده مطرح بکنند.به عنوان مثال اولین کسی که سعی کرده آثار جدید غربی را به زبان فارسی ترجمه بکند در قرن نوزدهم آقای  کونت دوگوبینو بوده است که کنسول فرانسه در ایران بوده و ایشان به کمک یک فرد زبان دان یهودی که او هم کارمند دیاکرت ذکر می کنند و بعد از آن ترجمه دوم را شخصی به نام محمود افضل الممالک کرمانی در زمان قاجار انجام می دهد که چندین سال بعد منتشر می شود و ترجمه سومش ترجمه آقای فروغی بوده است.و بعد هم اولین بار در سال ۱۳۱۰ کتاب تالیفی سیر حکمت در اروپا را چاپ و منتشر می کند.نکته این جاست که در مقدمه ی چاپ های اولیه سیر حکمت در اروپا آقای فروغی این نکته وجود داشته [ولی در چاپ های بعدی نیست] که هدفش از این کار را شناساندن اصول اصالت جدید غربی به  اصول راسیونالیسم غربی را به ایرانی ها بشناسانم که این کار را دارم انجام می دهم.یا سایر مترجمان باز می گفتند که ما از طریق ترجمه فلسفه های جدید غرب می خواهیم راهی برای دسترسی(به آن فلسفه ها) پیدا بکنیم.این عین جمله ایست که آقای بدیع الممالک میرزا(می گوید)،که متوفای ۱۳۲۱ است و با آقای فروغی در یک سال فوت کرده است،و هدف خودش را پیدا کردن راهی برای دسترسی و اخذ صحیح علوم جدید از طریق جنبه های زیر بنایی(معرفی می کند) اینها می گفتند ما می خواهیم زیربناهای علوم غرب را به ایرانی ها بشناسانیم که همین کار را هم کردند.فقط این اشاره را می کنم که امروزه اگر بخواهیم وضعیت خودمان را مطالعه بکنیم به لحاظ سبک زندگی و ابزار آلات تکنولوژی که در زندگی روزمره استفاده می کنیم، مثل بقیه دنیا که ما هم گویا یک شاخه  از غرب هستیم،این نوع تکنولوژی حاصل یک علمی است که آن علم مبتنی بر یک فلسفه ایست که فلسفه غرب است،درست است که به عنوان مثال از یک موبایل شروع می کنیم ولی موبایل تکنولوژی اش به یک علمی بسته است که آن علم به فلسفه غرب وصل است.یعنی با یکی دو واسطه به فلسفه غرب برخورد می کنیم. اینکه ما تکنولوژی را و علم را در چهارچوب فلسفه مبتنی بر اسلام از نو تعریف کنیم رسالتی است که بر دوش متفکران، اندیشه ورزان و فیلسوفان مسلمان است.

آنچه که مقام معظم رهبری درباره تحول در علوم انسانی می فرمایند به این مسئولیت و رسالت مهم اشاره دارد.

فهیمی فر:

بعضی ها اعتقاد دارند اصلا این نشدنی است. یعنی ما نمی توانیم به تکنولوژی مدرن برسیم یعنی بوسیله فلسفه ملاصدرا نمی شود نیاز دنیای مدرن را جواب داد. درحالیکه ممکن است این ادعا در عمل رد شود. این پیش فرض بعضی هاست.

رمضانی:

ما به طور جدی سراغ این قضیه نرفته ایم.باید سراغش برویم تا به جد بفهمیم آیا می شود یا نمی شود.ولی شواهد عکس قضیه را نشان می دهد. ما بوسیله کسانی در تکنولوژی بسیار پیشرفته نظیر نانو، شبیه سازی، انرژی هسته ای، صنایع فضایی پیشرفت کرده ایم که از نظر فلسفی متکی به فلسفه اسلامی بوده اند نه فلسفه غرب. دانشمندانی نظیر شهید علی محمدی، شهید شهریاری و دیگران. کما اینکه در جنگ و دفاع مقدس پشتوانه پیشرفت ما مبانی فلسفی اسلامی بوده نه مبانی فلسفی غرب. مردانی نظیر صیاد شیرازی، محسن رضایی، رحیم صفوی متکی به تعقل اسلامی بوده ایم پیشرفت کرده ایم. هنوز سی و سه پل و عالی قاپو و حمام شیخ بهائی به هزاران زبان به ما می گویند که فلسفه اسلامی علم آفرین است و این علم تکنولوژی را حمایت و تمدن را شکوفا می کند. لذا ما در این شرایط می خواهیم برگردیم به سمت فلسفه های خودمان. فلسفه غرب موجب سیطره غرب بر ما شده است ولی ما مشکل را کم و بیش احساس کرده ایم و باید این احساس را عمومی تر بکنیم و نوعی بیداری فلسفی اسلامی به ویژه در مراکز علمی و دانشگاههای خود به وجود آوریم.

پیرمرادی:

اگر بحث تفکر فلسفی است و بیاییم تفکر فلسفی را به دو بخش اسلامی و غرب تقسیم بکنیم و بعد درباره وضعیت این ها صحبت بکنیم،من فکر می کنم ما اصلا تفکر فلسفی نداریم،نه تفکر فلسفی اسلامی به همان معنایی که رایج است و نه تفکر فلسفی غربی. اگر می گوییم که فیلسوف یک آدمی است که با بقیه متفاوت است،فیلسوف فکر جدید تولید می کند،مولد فکر است،مولد مکتب است،مولد یک نظام فکری است که بر اساس آن می شود زندگی کرد،اگر فیلسوف را به این معنا بگیریم و ابن سینا،ملاصدرا،سهروردی و کانت را فیلسوف بدانیم،اگر فیلسوف این ها هستند و پس ما داریم چکار می کنیم؟ اساتید دانشگاه دارند چکار می کنند؟به نظر من این ها فکری تولید نمی کنند،در واقع معلم هایی هستند متن ها را توضیح بدهند که دانشجویان یا طلاب مقداری این متن ها را بفهمند.ما الان فیلسوف نداریم،نه عسل وار(مطالب جدید استخراج کند) اصلا ما دانشکده فلسفه در کشور نداریم،دانشکده شیمی داریم،دانشکده فیزیک داریم،دانشکده الهیات داریم،دانشکده ادبیات داریم اما دانشکده فلسفه نداریم. ما هنوز یک دانشکده نداریم، برای این همه فلسفه حتی همین فلسفه های خودمان در دانشگاه یک دانشکده ای باشد و یک رشته ابن سینا باشد،یک رشته سهروردی ما فیلسوف پرور بودیم،الان از آخرین فیلسوف ما ملاصدرا چند سال می گذرد؟دیگر نظام حتی مرحوم علامه طباطبایی با آن عظمتش یک نظام فلسفی مستقل از ملاصدرا نیاورده است.چند مسئله جدید مطرح کرده است،ما احترام می گذاریم به ایشان و ایشان واقعا یک فیلسوف بزرگ است ولی ما(فیلسوف جدید)نداریم.اساتید ما معلمان فلسفه هستند و مولد فکر جدید نیستند.

فهیمی فر:

در غرب هم تا حد زیادی این گونه است یعنی بعد از هگل عملا نظام های فلسفی جامع تبدیل شدند به فلسفه هایی که نزدیک علمند مثل فلسفه های مضاف و امثالهم.در آن طرف هم تا حد زیادی این قضیه هست که آن فلسفه های جامع اتفاق نیفتاده و به همین دلیل فکر می کنم حدود صد یا صد و پنجاه سالی است که غرب چیز جدیدی را ارائه نکرده است.

پیرمرادی:

فلسفه مدت ها به معنای متافیزیک بود،بعد از آن که دکارت آمدو وضع قبلی را به هم زد باز روش همان روش است.یعنی می گوید باز هم دنبال حقیقت است،باز هم دنبال این است که به یقین برسد ولی بعدا فیلسوفان غربی آمدند و روی این خط کشیدند.گفتند جست و جوی یقین را فراموش کنید،ما دیگر به یقین نخواهیم رسید.بنابر این فلسفه چه کاری بکند؟می گویند بیایید مبانی علوم را بررسی بکنیم،یک عده فیزیک می خوانند یک عده هم بیایند مبانی فیزیک و روش فیزیک را بحث کنند،از بیرون نگاه کنند و ببینند یک فیزیک دان چکار می کند؟یک عده عالمند و یک عده «عالم فلسفه آن علم» هستند،از بیرون به علوم نگاه می کنند.ولی در کشور ما به معنای عام فلسفی،که به معنای تفکر پروری و متفکر پروری است،تابع نظام آموزش و پرورش ماست که حافظه پرور است و اصلا متفکر پرور نیست.به معنای کلان تفکر ما در همه علوم احتیاج به تفکر داریم،در فیزیک،شیمی و همه جا،ولی آن تفکر خاص که مسائل را خیلی جدی می گیرد و می تواند جهت دهی بکندمورد نیاز است فیلسوف به عنوان یک متفکر متفاوت است با شیمی دان از این جهت که (فیلسوف)به زندگی جهت می دهد،یا مثبت یا منفی،یا می تواند ما را به بهشت برساند یا به جهنم.چون برای ما سبک زندگی ایجاد می کند.فلسفه نهایتا به عمل کشیده می شود،حتی همان متافیزیک که می گویند اصلا کاری به عمل ندارد بحث هایش جدی است و به عمل کشیده خواهد شد.الان هم یکی از تفاوت های بنیادین فلسفه اسلامی با فلسفه های غربی همین است که فلسفه اسلامی به یک سبک زندگی می خواند و فلسفه های غربی با وجود اختلاف های گسترده ای که دارند به سبک های زندگی دیگری می خوانند.اگر فیلسوف خدا را می پذیرد از این به بعد زندگیش مبتنی بر این دیدگاه است که نهایتا می رود [و بایگانی می شود] ببیند در اسفار چیست،در شفا چیست،در حکمت الاشراق چیست و دوباره همان ها را کمی توضیح می دهد و حرف جدیدی گفته نمی شود،نسبت به فلسفه غرب هم همین کار را می کنیم،نهایتا کانت را اولا ترجمه می کنیم،در مورد ترجمه هم در گذشته فرض کنید اگر در دوره مامون که نهضت ترجمه راه افتاد اشخاصی ترجمه می کردند لااقل [شاید] یک آگاهی فلسفی داشتند ولی الان ترجمه کردن مد شده است،هر کس زبان بلد است می رود و ترجمه می کند.حتی ترجمه آثار فلسفه از غرب هم بر اساس نیاز ترجمه نشده است. هرکسی بر اساس سلیقه خودش،یا زبان بلد بوده یا مثلا از یک فیلسوف خوشش آمده است و آثاری را ترجمه کرده است.یک تفکر استراتژیک در پشت ترجمه از فلسفه های غربی نیست.به همین خاطر تحقیقات ما راجع به فلسفه غرب هم همین گونه است.در تحقیقات بیشتر مقلدانه کار می کنیم و نه محققانه که واقعا به یک نتیجه جدید برسیم و از این نتیجه جدید در سیاست یا در اقتصاد استفاده بکنیم. من احساس می کنم وضعیت فلسفه در ایران امروز چه به لحاظ آموزشی و اصلا به فکر تولید نیستیم یعنی تولید برای ما ریسک دارد و سخت است و سود آور نیست،آماده خور هستیم،در فلسفه هم آماده خور هستیم.چون تفکر کردن و مجصول جدید تولید کردن سخت است ما به دنبال آماده هستیم. ما وارث اندیشه هایی هستیم که آن ها را تکرار می کنیم.در فلسفه خودمان اندیشه های گذشته را تکرار می کنیم و تکرار می کنیم.آن قدر پایان نامه ها نوشته می شود که می بینید تمامش تکرار گذشته هاست.در حالی که فلسفه دقیقا نقطه مقابل است.یعنی باید مبتنی بر تحقیق باشد.اگر همه اش تکرار می کنیم و هیچ حرف جدیدی زده نمی شود.نسبت به غرب هم همین طور است.البته می توانیم این ها را تقسیم بندی بکنیم. فلسفه های ما عقل و ایمان را مکمل هم می دانند و دو بال برای انسان می دانند که با این دو بال باید پرواز کرد.ولی با این حال ما فقط می آییم و تکرار می کنیم و هیچ قدمی برای یک تحول فلسفی و یک مکتب فلسفی جدید برداشته نشده است که این هم (معلول)نظام آموزشی ماست.منحصر به حالا هم نیست به یک نظام آموزشی که فیلسوف ایجاد بکند و خروجی نظام آموزش و پرورش به یک متفکر برسد که حرف جدید بزند و طرح نویی در بیندازد باید برسیم.

 

 

منبع 

 


:: موضوعات مرتبط: تور مشهد , تور کیش , تور ارمنستان , تور کوش اداسی , تور قشم , تور تایلند , ,
:: برچسب‌ها: اخبار , شاعر , شعر , کیش , تورکیش , جزیره کیش , بهترینهای کیش , رزرو تور , گردشگری , اخبار گردشگری , سفر , گردش ,
:: بازدید از این مطلب : 214
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

 

وضعیت فلسفه در ایران امروز؟

با حضور آقایان: محمد جواد پیرمرادی- مهدی طاهریان- بهزاد مرتضایی- محمدعلی رمضانی- حسین شیخ الاسلام- علی اصغر فهیمی فر- حسین رویوران- ابراهیم متقی- محمد حسن زورق

طاهریان:

من فکر می کنم که بین وضعیت فلسفه در غرب با دیدگاه شرق نسبت به انسان یک مقایسه تاریخی بکنیم تا مطلب روشن تر بشود.دوستان گفتند مفهوم فلسفه در غرب،که من اتفاقا پسندیدم،پاسخ به چگونه زیستن است.چون در یونان پیامبری ظهور پیدا نکرده بود فیلسوفان متولی چگونه زیستن ده سال یا بیست سال است و متفکر ایجاد می شود مثل سقراط،فیثاغورس و دیگران.خیلی سریع متفکران ایجاد می شوند،افلاطون جامعیت این ها را…..بیست سال بعد ارسطو ظهور می کند،از ارسطو در فاصله دویست سال تا نو افلاطونیان،اپیکوریان یا نو اپیکوریان،رواقیون می آیند.مهمی است،همیشه این موتور حرکت زاست یعنی آن طور فکر کن که ایمان می گوید یعنی تو دیگر آزاد نیستی.ولی خود فیلسوف های یونان فرض کنید موسی و تورات را شنیده بود ولی می خواهد جهان را با چگونه زیستن بشناسد که من در این جهان چگونه زندگی کنم.کانت دقیقا می گوید عقل نظری مقدمه ای بر عقل عملی است و مقدمه چینی می کند.فکر می کنم در غرب از رنسانس به بعد فلسفه زنده است و هنوز هم یکی از تفاوت هایی که دارد همین بلکه علم تکنولوژی ایجاد می کند ولی چگونه زیستن من آرامش است.اتفاقا بعد از هگل،بنیان گذار مکتب اگزیستانس که اولین مکتب فلسفی ایجاد شده در غرب بعد از هگل بود ابتدا گفت اصلا فلسفه جامعه سازی نیست،نظامی که جامعه سازی می کند فیلسوف(است)جهانی را دوست دارد که آن را درست می کند و از آن تصویر می دهد.اصلا ما ناحیه ای کار کنیم،نمی توانیم زندگی را بر ابدیت تعمیم بدهیم.طرح فلسفه موقت است،پاسخ موقت به این سوال است.نکته مهمی است که چرا سوال های جدید می شود،چون پیکره تمدن غربی این طور نیست که اقتصادش از گرایی است یعنی نحن ابناءالدلیل،وبا عقل جواب چگونه زیستن را دادند.دوستان اشاره کردند فلسفه در غرب زنده است همیشه زنده است تا زمانی که بگویند فلسفه می خواهد پاسخ چگونه زیستن را بدهد.یعنی متولی چگونه زیستن در غرب فیلسوفانند،مثلا کتاب های راسل مانند شاد زیستن.در کشور ما فیلسوف های ما نظریه سیاسی ندارند،نظریه اخلاقی ندارند،نظریه فلسفه علم زیستن نیست و تکرار مکررات است.ولی در غرب که راسل شاد زیستن می نویسد چون تصورش از فلسفه این است که می خواهد پاسخ [چگونه زیستن] را بدهد ولی در ایران این طور نیست.در ایران اولین تصور ما از فلسفه فرض کنید تعریفی که آقای دکتر گفتند یعنی جهان ذهنی است.جهان ذهنی یعنی چه؟فلسفه در غرب زمینی است ولی بین ما آسمانی است.فیلسوف نه نظریه تعلیم و تربیت دارد نه نظریه سیاست دارد در حالی که در غرب فلسفه دولت دارند،فلسفه هنر دارند.از زمان ارسطو به صورت سنتی،دکارت همین آراء را دارد،دکارت که فقط متافیزیک نگفت،نظریه هنر دارد،نظریه نقد قوه حکم یک کتاب مستقل و مهمش است.خود هگل دولت دارد،هنر دارد،اخلاق دارد.راسل همین طور و حتی هایدگر هم همین طور.این ها فقط متافیزیک نمی دانند حتی متافیزیک را در خدمت مبانی این سوال ها می دانند.ولی در ایران این طور نیست.چرا مثلا من فلسفه خوانده ام؟چون دوست داشتم و گفتم اوقات فراغتم را پر کنم،خوب این که نشد.فلسفه در ایران هرگز رواج پیدا نمی کند،نظریه پرداز(به وجود نمی آید)و حتی بعضی معتقدند که ابن سینا یک شارح است،شارح ارسطوست،همان طور که آکینوس در غرب است،همان طور که ابن رشد یک شارح دیگر است.یعنی همان نظریه جوهر و همان قوه و همان فعل و همان حرف هاست.ولی کانت چیزی که می گوید یک ذره اش در دکارت نیست یعنی مکتب ایجاد می کند.چیزی که هگل می گوید کلا با کانت فرق می کند و چیزی که هایدگر می گوید کلا با این ها فرق می کند،این طور نیست که ولی فیلسوف های ما مثلا شیخ اشراق

 

منبع

 



:: موضوعات مرتبط: تور مشهد , تور کیش , تور انتالیا , تور استانبول , تور ارمنستان , تور کوش اداسی , تور مالزی , تور قشم , تور تایلند , ,
:: برچسب‌ها: رمضانی , غرب , فلسفه , فیلسوف , گفتگو ,
:: بازدید از این مطلب : 248
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
 

 


 رستوران آمازون ارمنستان از رستورانهای خوب ارمنستان می باشد که در سه طبقه می باشد که شامل : کافه بار ,  کافه تریا و رستوران که انواع غذاهای متنوع و لذیذ در این رستوران تدارک دیده شده و آماده سرو می باشد. رستوران آمازون ارمنستان مکانی مناسب برای بعد از خرید در مراکز خرید و گردش در مراکز تفریحی و تاریخی می باشد که هم به استراحت بپردازید و هم از غذاها و کافه رستوران تور ارمنستان اسفند 94 آمازون ارمنستان لذت ببرید. مسافران و گردشگران تور ارمنستان از رستوران آمازون ارمنستان استقبال می کنند. 
آدرس رستوران آمازون ارمنستان : ارمنستان، ایروان، خیابان سایات نواa۳۳

 

 

رستوران آرارات ارمنستان


رستوران آرارات ارمنستان رستورانی با انواع غذاهای متنوع و لذیذ که دارای قدمت می باشد و به سنت‌ قدیمی خود شهرت گرفته است، رستوران آرارات ارمنستان هنرمندان و نویسندگان زیادی مانند : نرسیسیان، شیراز، ایساهاكیان و دیگر هنرمندان معروف در این رستوران معمولا حضور دارند. رستوران آرارات ارمنستان دارای غذاهای ارمنی می باشد و موسیقی زنده تور ارمنستان بهمن 95 محلی هم از برنامه های رستوران آرارات ارمنستان می باشد.

 



:: موضوعات مرتبط: تور ارمنستان , ,
:: برچسب‌ها: بهترین رستوران ارمنستان , رستوران ارمنستان , لوکس ترین رستوران ارمنستان , ارزان ترین رستوران های ارمنستان ,
:: بازدید از این مطلب : 214
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 27 بهمن 1394 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد